بازاریابی علمی در سال ۲۰۱۷

Marketing

یکی از اشتباهات آدمهای شیر خام خورده این است که فکر میکنند اگر کاری به کار “کسی” نداشته باشند لاجرم “کسی” هم با آنها کاری نخواهد داشت.

فی الواقع من امروز معقول نشسته بودم پشت میز و مشغول کارهای باطل هر روزه بودم که یکی از دوستان در گروه تلگرامی تصویر نامه ای را ارسال کردند که در آن، ریاست محترم انجمن بازاریابی علمی ایران از ایشان درخواست مساعدت برای تهیه دفتر این انجمن را داده بودند.

یکساعتی نگذشته بود که خانم همکار ما هم عین همان نامه را که به نام خودم نوشته شده بود، به همراه یک عدد سی دی که ظاهرا حاوی آخرین خبرنامه الکترونیکی انجمن بود به دست من داد.

بازاریابی علمی

واقعیت این است که من هرگز در عمر بی حاصلم، از فاصله سی کیلومتری چنین انجمنی هم رد نشده ام، و اساسا به کارهایی که دولت متولی آن باشد حس خوبی ندارم و واقعا از دریافت این نامه شگفت زده شدم.

اینکه شما اسم خودتان را بگذارید رییس انجمن بازاریابی علمی یک کشور هشتاد میلیونی، بعد از اصول اولیه نگارش فارسی بی بهره باشید، عجیب نیست؟

اینکه نامه شما روی سربرگی باشد که نام وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و انجمن کذایی را یدک بکشد و بعد ایمیل ذکر شده روی آن جیمیل باشد عجیب نیست؟

اینکه شما به عنوان خداوندگار بازاریابی یک کشور توقع داشته باشید کسی که حتی اسم شما و یا انجمن شما را نشنیده و علاقه‌ای هم به این جور کارها ندارد، با دریافت یک نامه فورا برای کمک بلاعوض به شما سر از پا نشناسد و سمعا و طاعتا گویان مستندات واریزی را برای شما ارسال کند، چقدر با عقل آدمیزاد جور درمیاید؟

از همه عجیب تر خبرنامه الکترونیکی انجمن بود! این خبرنامه الکترونیکی لعنتی ارسال شده چرا باید روی سی‌دی تکثیر و ارسال میشده است؟ آیا فرستنده که ظاهرا از یک پایگاه داده خیلی دقیق برای پیدا کردن مدیران کشور برخوردار بوده ایمیل ما را نداشته است که اینهمه هزینه و دردسر برای تهیه سی‌دی و تکثیر و ارسال را تحمل نکند؟

واقعا همین موضوع تهیه دفتر برای انجمن و نحوه بازاریابی دوست عزیز ما برای تهیه منابع مالی مورد نیاز، خود مثال روشنی از سطح علمی انجمن و بعدتر سطح فاجعه بار نظام آموزش عالی کشور ماست.این بزرگوار که عنوان استادی مهمترین دانشگاه این کشور را هم یدک میکشند، برای کار خودشان که چنین دقت و دانش و سلیقه ای به خرج میدهند، معلوم نیست برای مشتریان بخت برگشته چه نسخه‌هایی تجویز می فرمایند.

۲۵ دیدگاه در “بازاریابی علمی در سال ۲۰۱۷

  1. چندی پیش یکی از دوستان مرا با اصرار دعوت به کلاس «چگونه میلیون ها تومان درآمد کسب کنیم» دعوت می کرد. البته خودشان متولی بودند و شخص مدرس را از تهران می آوردند. بعدها متوجه شدم شخص مدرس به خاطر «بیست هزار تومان» اختلاف حساب، حسابی روی دوستانمان را در گروه و کانال تلگرامی شان سفید کرده اند. در عجبم از کسی که به دیگران راز میلیونرشدن در چند ثانیه و چند ساعت را آموزش میدهد و به خاطر ساعتی بیست هزار تومان این دوره را برگزار می کند و به همان خاطر هم قشقرق به پا میکند. به نظرم اگر شخص به قول «راز» هایی که خودش می گفت آن زمان نوشتن فضیحت را علیه این متولیان به «پول در آوردن» اختصاص می داد، چند صد برابر آن بیست هزارتومان درآمد داشت.

    با مهر
    یاور

  2. حیف از این همه حماقت.
    من آقای درگی رو به واسطه یک آدمی شناختم که بعدها متوجه شدم خیلی بی سواد بود. خیلی.
    فکر می کنم این فرد، افرادی مشابه خودش رو داره پرورش می ده؛ و از رهبری کردن بر این افراد به شدت لذت می بره.
    خوشحالم که بعد از مدت ها به من یادآوری شد که با پیگیری این آدم ضرری نکردم.
    پ.ن: یک کتاب از دکتر درگی خوندم که اعتراف می کنم، تمام مطالبی که نوشته بود رو می دونستم.

  3. با دروود و احترام خدمت جناب تقوی
    من همواره از مطالعه مطلب بسیار مفید وبلاگتون و شنیدن مصاحبه هایی که در سایت جناب شعبانعلی داشتید نهایت استفاده را برده ام وبیشتر ایراداتی که نسبت به نامه آقای درگی اشاره فرمودید درسته ولی در رابطه با نظرات در کامنت ها، بیشتر کتاب های ایشون، مخصوصا تالیف های خودشون را خوندم و اکثرا بسیار بسیار کاربردی هستند
    نمیدنم چطور چند دوست کامتت گذارخیلی راحت حکم به بی سوادی ایشون دادن؟!
    دوستی که فرمودند تمام مطالب یک کتابشون را بلد بودند، هنوز دیر نشده و میتونند دست به تالیف کتب مشابه بزنند!
    بسیاری از صاحبان کسب و کار با رغبت تمام و با وجود خیل عظیم مشاوران مشابه ایشون ،ساعتی یک میلیون تومان را با تعیین نوبت پرداخت می کنند
    مالک یه بخش خضوصی تا منافع مستقیمی از صحبت ها نبره ، چنین پرداخت هایی را انجام نمیده، چون از جیب خودشه نه دولت

    1. درود بر شما اکبر آقای عزیز و همچنین عذرخواهی از محضر جناب تقوی بزرگوار بابت پاسخ به این کامنت

      چون از لفظ “چند دوست کامنت گذار” استفاده فرمودید و با توجه به اینکه اولین کامنت گذار اینجا بنده بودم صرفاً در راستای اندکی شفاف سازی عرض میکنم که چند سال قبل فرزند خردسالم از روی دوچرخه به زمین افتاد و بینی اش خونریزی کرد و به همراه همسرم بردیمش برای معاینه نزد یک فوق متخصص.
      جالب اینکه آقای دکتر، تشخیص به عمل جراحی بینی برای بچه داد و بعد هم گیر داد به دماغ همسر بنده که شما هم باید عمل کنید و دست آخر هم گیر سه پیچ به شخص بنده که شما حتماً باید عمل کنید!!
      رفتم نزد پزشک متخصص دیگه و این بزرگوار بعد از معاینه و عکس فرمود که بچه هیچ مشکلی نداره. ضمن اینکه اضافه کرد آقای همکار بنده (یعنی همان دکتر فوق تخصص اولی) متاسفانه بعد از ازدواج دومش(!!) کمی مخارجش بالا رفته و …!
      ما منکر سواد بالای بسیاری از افراد نیستیم. (کاری به تعریف و میزان ارزشی که این سوادها در جامعه ایجاد کرده ندارم)
      آقای دکتر اولی هم که عرض شد، یک فوق متخصص بود اما…
      فکر میکنم نیاز به توضیح بیشتر نباشه

      ضمناً در مورد خط آخر شما، قاعدتاً باید همینطور باشه. اما متاسفانه در عمل به راحتی می تونیم صدها مورد متضاد رو پیدا کنیم.
      یک نمونه مربوط به دو سال قبل بود که با چشمان خودم دیدم ۷۰۰ میلیون پول بی زبون توسط مالک یکی از برندهای معروف رفت در جیب یکی از همین افراد و آخرش هم هیچ.
      ساعتی یک میلیون در برابر پول های عظیمی که توسط صاحبان سازمان های خصوصی به آتش کشیده میشه محلی از اعراب نداره دوست عزیز
      موفق باشید

  4. سلام
    جناب تقوی گرامی
    من ایشان رو از سال ۸۷ در دوره MBA دانشگاه علوم و فنون مازندران می شناسم، یکی از همکلاسیها در سازمان مدیریت صنعتی دوره با ایشان داشت و به عنوان استادی کارکرده و کاربردی معرفی کردند و به دانشگاه پیشنهاد دادیم.
    پس از آن قریب به نه سال در شرکت ایشان کارشناس و سپس مدیر تحقیقات بازار بودم و تابحال تجربه نزدیک به صد پروژه تحقیقات بازار برای برندهای داخلی و خارجی به عنوان مدیر پروژه دارم.
    از تقاضای کمک به انجمن علمی بازاریابی تعجب کردید، جالب اینجاست که بدانید تابحال بخش اعظم هزینه های آن را شرکت TMBA پرداخت کرده از هزینه مکان تا هزینه های دیگر، دوست گرامی انجمن علمی بازاریابی همچون سایر تشکلهای مشابه “سمن” و مردم نهاد بوده و از اساتید و شرکتهای در زمینه کسب و کار تشکیل شده، چندان عجیب نیست که انجمن در زمینه بازاریابی از شرکتها بخواهد عضو شوند فعالیت کنند و در جهت ارتقا آن به جایگاه شایسته بکوشند. اینکه برای شما آنقدر جالب بوده که موضوع وبلاگش کنید به خودتان مربوط است و این وبلاگ در ید قدرت و مالکیت شماست، اما نامه یک انجمن را برای کمک به ارتقاء جایگاه بازاریابی کشور را به سخره گرفته اید نه یک فرد را
    اگر به نظرتان عیب و ایرادی در نامه نگاری و روش ترویج هست، بسم الله آستین بالا بزنید مطمئن باشید ما در انجمن علمی بازاریابی از کمک شما بیش از همه خوشحال می شویم.
    سایر دوستان گرامی
    کارمند سابق گرامی،
    در طول زمان و بیست سی سال کار کردن در زمینه بازاریابی و کسب و کار، هر فردی رزومه اش خواه ناخواه در صورت حفظ رشد بزرگ می شود، از جمله سمتها، مشاوره ها، آموزشها و غیره، شما این را حاصل بیست سال کار کردن مداوم ببینید.
    سعید گرامی
    مثال شما منطقی است و خوب شد عمل نکردید و جان خود و خانواده را به خطر نینداختید. هر مشاوری چند بعد دارد، یکی سواد، یکی تجربه، یکی مهارت انتقال و متقاعدسازی مخاطب (مدیران ارشد)، یکی هم انطباق نسبی شخصیت و روحیات مشاور و مدیر
    قاعدتا آقای درگی در همه مذاکرات برای مشاوره موفق نمی شوند، اما چند مثال از تداوم مشاوره های ایشان ایشان را بیشتر به پزشک دوم که گفتید شبیه می کند تا پزشک اول. برای مثال: میهن حدود ۱۵ سال، رونیکس حدود ۸ سال، مهیاپروتئین حدود ۵ سال، داتیس حدود ۵ سال، لینا حدود ۵ سال
    قاعدتا این برندها اگر مشاوره مفیدی نگرفته بودند بالاخره خیلی سریع کات می کردند. اتفاقا مثال ۷۰۰ میلیونی شما خیلی درست است. اولین پیشنهاد ما در TMBA به شرکتهای مورد مشاوره بررسی اهداف و هزینه های تبلیغاتی کلان است که خرجهای غیر ضرور گاهی روی دست مشتری می گذارد، شاید بعضیهایشان برای همین دلسوزی ما برای جیبشان است که به ما وثوق پیدا کرده اند. بعضی هم ممکن است از ما خوششان نیاید یا ما به کارشان نیامده ایم. اما TMBA در طول سالها از سال ۸۳ که از اتاقی اجاره ای شروع کرد تا الان، در مسیر رشد است و الحمدالله توانسته ایم به مشتری آموزش، تحقیقات بازار، مشاوره و کتاب و مجله خوب بدهیم طوری که خدا را شکر در نان زن و بچه مان نمانده ایم.
    یاورمشیرفر گرامی
    آقا، برادر من به خدا ما ازین زود پولدار شو ها نیستیم، کلی با اساتید باسواد کار می کنیم و دشمن همین همایش آبکیها هستیم. نمونه اساتید آموزشگاهمان افرادی مثل پروفسور مسعود حیدری، دکتر اکبری اصل، دکتر فرزاد مقدم، دکتر آسیاچی، دکتر غوثی، دکتر شادی گلچین فر، دکتر جواهر دشتی، مهندس مروانی و مهندس بختایی و … کلی استاد خوش نام و خوش اخلاق بوده اند.
    سینا آقااحمدی گرامی
    من هم از اطرافیان ایشان هستم، همانطور که شما گفتید سواد چندانی ندارم. ممنون از تلنگرتان تلاشم را می کنم بی سواد نمانم

    1. دوست گرامی
      ای کاش این قدر شتابزده در موردشان نمی نوشتید. ای کاش قبل از نوشتن کمی به نوشته و ادبیاتتان فکر می کردید. ای کاش پاسخ همه کامنت ها را یکجا نمی دادید. چه اصراری است بر پاک کردن سبقه و نام ایشان از یک کامنت که به شدت نامرتبط است و صرفا در وبلاگ دوستی نوشته می شود؟ چه اصراری دارید بر ردیف کردن نام پرفسور و دکتر و مهندس در برابر نام اشخاص؟ مگر آن کسی که هشت سال تمام «هاله مقدس» دور سرش بود وامروز گنده لات و مغرض می نامندش «دکتر» نبود؟ چه اصراری دارید بر بازی با این اسامی؟
      اگر این اسامی آن قدر بزرگ اند که به قول شما «باسواد» و «دشمن همایش آبکی»، آن وقت من عجله شما در یکی کردن کامنت ها را نمی فهمم. اگر آن قدر بزرگ اند، چه نیازی به روشن کردن ذهن منی که هیچ تأثیری در میزان محبوبیتشان نخواهم داشت؟
      متأسفانه تر این که شما MBA خوانده اید. متأسفانه تر این که خروجی بزرگترین دانشگاه های کشور هم به هیچ عنوان به «توسعه» نینجامیده است و نمی انجامد که تا کنون ده ها پروژه دانشگاهی دانشجویان MBA دانشگاه هایی نظیر شریف را هم به من بی سواد سپرده اند که برایشان انجام دهم. متأسفانه تر این که هیچ اسمی نبرده اید از شخصی که ابتدای نامش «لقب» نداشته باشد. متأسفانه تر این که این قدر شتابزده کامنت گذاشتنتان تنها باعث می شود روی نظر خودم پایبندی بیشتری داشته باشم.

      با مهر
      یاور

  5. با سلام خدمت شما دوست عزیز
    آیا شما از خود دکتر درگی در این زمینه سوال کرده اید که آیا واقعاً این نامه توسط ایشان نوشته شده و امضا، امضای ایشان باشد؟

  6. سلام
    مطلبتان را خواندم
    کامنت آن دوستی هم که گفته بود به زنم به تخته (بزنم به تخته) را هم خواندم
    کامنتی هم که میگفت همه ی چیزهای درون کتاب را بلد بودم را هم خواندم

    خوب اینکه یک نفر ۱۰۰ تا کار انجام داده، کجاش ایراد داره؟
    شما هم انجام بده . مشکلی نیست

    اون دوستی هم که گفت من همه ی مطالب کتاب را بلد بودم، این نشان از علم بالای شما داره. اما کسی مثل من که این موارد را بلد نیست، براش جذابه
    اگه شما هم بتونی علاوه بر اون کتاب، مطالب دیگه ای رو به دانش من اضافه کنی، من بسیار خوشحال میشم که کتاب شما را هم بخرم و بخوانم
    چی بهتر از این که با ۲۰ تومن، کلی مطلب جدید یاد بگیرم
    حالا شما یه کتاب رو خوندی، مابقی رو هم یه نگاهی بهش بنداز. جای دوری نمیره

    اون کامنتی هم بود که گفتند ۷۰۰ میلیون دادن و نتیجه نگرفتن
    فکر کنم تو تعداد صفرها یه اشتباهی شده . تا امروز هیچ شرکتی ندیدم که بخواهد ۷۰۰ میلیون بده برای مشاوره
    اگه اسمشو داری بگو ما هم بریم . چون طرف با ۷۰۰ میلیون تومن، یه نرم افزار پخش درست و حسابی میخره. یا باهاش میره نیسان میخره. یا ماشین آلات میخره
    پول مشاوره اونم اینقدر ، تو ایران نمیده کسی. خیالت تخت.
    بعد هم اگه ۷۰۰ میلیون داده باشه و خروجی نگرفته باشه، اشکال از خودشه قطعا.
    ده تومن میدن، انتظار دارن یه میلیارد نتیجه بگیرن. طرف هر ماه اینهمه پول داده ، ولی نتیجه گرفته باز ماه بعد پول داده؟
    به نظر یه گوشه اش بازه
    اما در مورد خود دکتر درگی
    از روی کتابها، سمینارها، شرکتهایی که دارن باهاش کار میکنن، آدم میتونه به خیلی از اطلاعات برسه
    حالا شما میخواید یه جور دیگه بررسی کنید با یه عینک دیگه، کاریش نمیشه کرد

    1. جناب محسن محبی عزیز سلام
      اولا با قسمتی که فرمودین ۱۰تومن میدن و انتظار یک میلیارد دارن کاملاً باهاتون هم عقیده و هم دردم!
      🙂
      ولی خواستم بهتون اطلاع بدم که خیر! هیچ اشتباهی نشده
      مبلغ هفتصد میلیون تومان برابر با هفت میلیارد ریال پول رایج و بی زبون همین کشور بود که ریخته شد در گلوی شرکت کلاهبرداری که گفت: “من شما رو در چند ماه برند می کنم”
      و همچنین: “بهتون هویت میدم”!!!
      قرار بود خیلی کارها بکنه ولی…

      خلاصه اینکه نظر حقیر هیچ گوشه ایش باز نیست!! 🙂
      از این دست افراد زیاد هستن دوست عزیز
      موفق باشید

  7. بازتاب: - امیر تقوی
  8. جناب سرفرازیان عزیز سلام
    راستش اسم شما خیلی برایم آشنا بود! دیروز کلی فکر کردم تا اینکه متوجه شدم زیر مطلبی که در مهر ۹۴ در یکی از سایتهای تخصصی بازاریابی نوشته بودم، شما در آنجا به من بابت یک اشتباه در متن تذکر دادید. البته در نهایت ادب.
    همون موقع بعد از تصحیح اون اشتباه (که ندانسته بار نژادپرستانه ای با خودش داشت) با خودم گفت عجب انسان متواضع و فهمیده و با ادبیه این آقای سرفرازیان
    و الان پس از پاسخ به کامنت من، بیشتر از قبل به میزان فرهیختگی شما بزرگوار ایمان میآورم.
    (به قول قدیمی ها دنیای کوچیکیه. کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه)

    باری دوست عزیز
    بابت حرکتهای بسیار زیبای شما در عدم چاپیدن مدیران و مالکان ناآگاه کسب و کارها، هم کلاه از سر برمیدارم و هم فرش قرمز جلوی پایتان پهن خواهم کرد. قطعاً این حرکات انسانی، در دنیای امروز رنگ و رویش را تا حد زیادی باخته
    اما با همه این موارد، بنده همچنان در موضع خودم قرار دارم.
    ضمن اینکه دانسته هایم، بیشتر بابت اطلاع از هنرمندیهای انجام شده در شرکت “داتیس” هم بوده!
    الان مهندسین ارشد داتیس کجا هستند؟!!!!!!!!!!
    اجازه بدهید که بگذریم.
    ارادت بنده به شما همچنان محفوظ است قربان
    موفق باشید

    1. سعید گرامی
      راستش کامنتی که گفتید یادم نیست، از حسن نظر شما هم ممنونم
      در مورد نظر شما درباره شرکت داتیس هم قبول دارید که اگر قرار بود مرجعی میان من و شما به میان می آمد، احتمالا صاحب منفعت از شرکت داتیس یعنی مدیرعامل آنجا بود؟
      یک احتمال هم الان در ذهن من شکل گرفت که منظور شما از داتیس با منظور ما از داتیس یکی نباشد
      داتیس منظور بنده شرکت تولید هود، سینک و اجاقه و همکار و رقیب شرکتهایی نظیر اخوان، استیل البرز و کن و بیمکث، آنطور که شما از مهندسین ارشد داتیس نام بردید احتمالا منظورتان داتیس در صنعت آی تی است.
      با احترام
      سرفرازیان

      1. سلام مجدد به همه عزیزان خصوصاً جناب سرفرازیان عزیز
        لازم به ذکر است که عرض کنم منظور بنده از داتیس دقیقاً همانی بود که حضرتعالی فرمودید. چون بنده در یکی از شرکت های رقیب داتیس مشغول انجام وظیفه هستم!
        و جالب اینکه در آخرین سفرم به یکی از استانهای کشور در هفته گذشته که بابت رصد وضعیت فروش برند متبوعم انجام شد، طی جلسه ای که با عاملین فروش این استان داشتیم، ضمن نگرانی از بعضی حرکت های استیل البرز و تا حدی اخوان، اما جمیعاً به این نتیجه رسیدیم که تنها خطری که درحال حاضر ما را تهدید نمیکند برند داتیس می باشد!!!
        البته قصد ندارم نتیجه گیری خاصی داشته باشم. چرا که شما بهتر از من می دانید که وضعیت فروش و محبوبیت برند از این منطقه به آن منطقه متفاوت است.

        در عین حال علیرغم چنین دفاع جانانه توسط جناب گندمی از آقای درگی، اما نمیدانم چرا اینطور شنیده ام که جناب درگی مدت کوتاهیست که دیگر با این سازمان همکاری نمی کند و این قطع همکاری هم بر اساس شنیده ها چندان جالب نبوده!
        البته بازهم قصد نتیجه گیری خاصی ندارم. چرا که امکان دارد این اطلاعات از بیس و پایه غلط باشد.
        چون واقعیت این است که در کشور یک کلاغ و چهل کلاغ زندگی میکنیم و بحث های خاله زنکی از این سازمان به آن سازمان همیشه بوده و هست.
        (هرچند نمیدانم چرا احساس می کنم راوی این خبر، به دلایلی مورد وثوق و اعتماد است!)

        بهرحال هرچه که باشد داتیس از برندهای مورد احترام ما و همچنین جناب گندمی بزرگوار از عزیزانی هستند که باید همانند دیگر بزرگان صنعت این کشور دستشان را به گرمی فشرد و خسته نباشید گفت. حداقل بنده برای ایشان احترام بسیار زیادی قائل هستم.
        اما یک نکته کوچک هم عرض کنم (حداقل بر اساس تجربه اندک خودم بعد از بیست و اندی سال سابقه کار در سازمان های بزرگ و کوچک این مرز و بوم):
        در مجموع چه زمانی که مشاوره ها بسیار خوب جواب داد و چه زمانی که مشاوره ها شرکت و برند را با هم به باد فنا داد، در هر دو حالت، دیده شده که مدیران و مالکین محترم سازمان در مقطعی (کم یا زیاد) از وضع موجود راضی بوده و حتی آمدن مشاور مربوطه را از نعمت های خداوند می دانسته اند!
        امیدوارم که برای داتیس چنین نباشد
        و همچنین بازهم امیدوارم که در ۲ یا ۳ سال آینده جناب گندمی بزرگوار همچنان بر سر همین موضع خود ایستاده باشند.
        به امید آن روز و موفقیت تمامی برندهای کشورم
        موفق باشید

  9. با سلام و عرض ادب خدمت دوستان محمد گندمی هستم مدیر عامل شرکت دادتیس من از اینکه خدا ادمهای رو سر راه من قرار داد مثل اقای دکتر درگی عزیز خیلی خوشحالم اقای دکتر در پیشرفت داتیس نقش بسیاری زیادی داشتن اقای دکتر با تمام انرژی و دانش که دارن داتیس رو بنظر خودم‌ از یک شرکت شخص محور تبدیل به یک سازمان کردن من و شرکت داتیس مدیون اقای دکتر هستیم و همیشه باعث افتخار اینجانب هست که با اقای دکتر همکارم و از کنار ایشان بودن لذت میبرم.

    1. شما چطور مدیرعاملی هستید که اسم شرکت را در جمله اول غلط نوشتید؟: دادتیس نه، داتیس
      از طرفی مدیرعامل یک شرکت بزرگ چقدر می‌تونه بیکار باشه که بیاد کامنت‌های یک وبلاگ شخصی را بخونه و بهش جواب بده؟

  10. با سلام و عرض ادب خدمت دوستان محمد گندمی هستم مدیر عامل شرکت دادتیس من از اینکه خدا ادمهای رو سر راه من قرار داد مثل اقای دکتر درگی عزیز خیلی خوشحالم اقای دکتر در پیشرفت داتیس نقش بسیاری زیادی داشتن اقای دکتر با تمام انرژی و دانش که دارن داتیس رو بنظر خودم‌ از یک شرکت شخص محور تبدیل به یک سازمان کردن من و شرکت داتیس مدیون اقای دکتر هستیم و همیشه باعث افتخار اینجانب هست که با اقای دکتر همکارم و از کنار ایشان بودن لذت میبرم

  11. سلام.از شدت ناراحتی غلط تایپی داشتم و در کلمه داتیس یک د اضافه گذاشتم.اما شماره دفترم ۷۷۷۴۳۰۴۴ است هر یک از عزیزان تمایل داشتند برای صحت موضوع تماس بگیرند.من از طریق همکارانم متوجه این یادداشت شدم و پاسخ من نشانه حساسیت و قدرشناسی از زحمات کسی است که بیش از پنج سال است مشاور و همراه دلسوزمان است.

  12. با سلام
    عرض کنم خدمت بعضی از دوستان که به آقای درگی دکتر را هم اضافه کرده و ایشان را دکتر درگی خطاب کردن…
    جا داره عرض کنم ایشان دکتر نیستن….
    و به قدری توی کارشون به تازگی بد عمل کردن که از شرکت هایی چون داتیس هم اخراج شدن…
    شرکت داتیس و لورچ هیچ گونه همکاری با ایشان ندارد…
    ایشان ٨٠ میلیون کتاب به شرکت داتیس و ٨٠ میلیون به لینا و لورچ کتاب فروختن به طوری که مدیر عامل محترم شرکت داتیس خبر از این موضوع هم نداشتن…
    و زمانی متوجه موضوع شدن که پول به ایشان پرداخت شده بود…
    ایشان متاسفانه چیزی برای ارائه به شرکت ها ندارن…و فقط به فکر منافع خودشون هستن….
    آقای أیوب پایداری مدیر محترم میهن به درستی از ایشان یاد میکنن که آقای درگی به شدت پول پرست هستن موجب پیشرفت هیچ شرکتی نخواهند شد.

پاسخ دادن به سعید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *