ما بی پناهیم

مدتی است که کرونا جهان را به زیر تیغ کشیده است و آنچنانکه مپرس. در بدبینانه ­ترین تصوراتمان هم نمیگنجید که چنین روزهایی را تجربه کنیم و البته الان که نگاه میکنم میبینم که کم عقلی و بی عبرتی از من و امثال من است. تا بوده چنین بوده و این گهواره لاکردار هر روز آبستن ماجرایی بوده و تا ابد هم همین خواهد بود.

بحران کرونا نوری از زاویه ای دیگر به ما ایرانیها تاباند که بعید میدانم در این هیر و ویر کسی به آن توجه کرده باشد. حتما تصاویر فروشگاههای غارت شده و صفهای چند صدمتری خرید در مرفه ترین کشورهای اروپایی و یا صف خرید اسلحه در آمریکا برای دفاع در روزهای قحطی و ویدیوی دعوای ژاپنیهای باهوش و شهروند جهانی بر سر خرید ارزاق را در شبکه های اجتماعی دیده اید. بی عرضگی وزیر امنیت ملی آمریکا در درک موضوع و یا تلاش وزیر بهداشتشان برای فرار از پذیرفتن درمان رایگان مبتلایان هم واقعا دیدنی بود.

در این میان آنانکه نان و دوامشان در تحمیق و در جهل نگه داشتن مردم است و هیچ فرصتی را برای اینکار از دست نمیدهند بر این طبل میکوبند که، “دیدید گفتیم تمدن و فرهنگ غرب پوشالی است و تا تقی به توقی بخورد آنجا هم مثل ایران خودمان آنارشیزم و خرتوخری حاکم میشود”. هر دم و دقیقه ویدیویی از خالی شدن فروشگاهها در منهتن و پاریس و کپنهاگ پست میکنند و میگویند “دیدید آن توسعه ای که ازش دم میزنند کشک است” و سرنا را با قدرت از سر گشادش مینوازند.  

آنچه این وسط مغفول مانده این است که کلا بشر موجود آسیب پذیری است و تمدن بشری هم علیرغم همه پیشرفتهایی که کرده پر از اشکالات پیدا و پنهان است. دستاوردهای هزاران سال تمدن بشری این اشرف خودخوانده مخلوقات را به دلیل ذات بسیار ناقصی که دارد نتوانسته است در خیلی از موارد تغییر بدهد و در نتیجه انسان هر جا احساس ترس از موجودیت خود بکند، باز میگردد به همان رفتارهای غریزی که در کدهای ژنتیکیش نوشته شده است.

در این میان آنچه قرار بوده به داد این بشر ترسوی ضعیف برسد حکومت مستقر و ساختار جامعه بشری است. آدمها برای اینکه بتوانند زندگی با کیفیتی در عصر مدرنیته داشته باشند باید و باید در یک سیستم دقیق و هوشمندانه قرار داشته باشند. این همان چیزی است که به آن نظام سیاسی و یا حکومت میگویند و همه آدمها هم پذیرفته ­اند که باید در چارچوب این سیستم قرار بگیرند و هزینه هایش را هم در قالب مالیات و صرفنظر کردن از بخشی از آزادیهای فردی بپردازند. اینجا همانجایی است که کشورهای توسعه یافته شرقی و غربی از کره جنوبی و چین تا دانمارک و کانادا و آلمان، هزاران مایل نوری از ما جلو افتاده اند.

همه جای دنیا مردم ترسیده اند اما همه آن فروشگاههایی که نیم ساعته خالی میشوند فورا دوباره پر میشوند و قیمت هیچ چیزی هم یک سنت افزایش نمیابد. حکومت در این کشورها زورگویی بیجا به مردم نکرده است و دهه ها راست و دروغ به هم نبافته و اینقدر لولهنگش آب برمیدارد که وقتی چیزی میگوید مردم باور کنند و بفهمند که به نفعشان است. رسانه های رسمی اینقدر از هویت و صداقت تهی نشده اند که مردم حرف راننده تاکسیها را ده برابر بیشتر اعتبار بدهند تا رسانه ملی را.

حکومتهایی که منافع ملی ملتشان برایشان مهم است با مشت آهنین مردم را در خانه حبس میکنند و همزمان هم 500 میلیارد یورو اعتبار به کسب و کارها تخصیص میدهند که بیکاری فراگیر نشود، نه اینکه از ترس شورش اجتماعی گرسنگان نتواند به مردم بگویند که در خانه بمانند. مردمی که در شرایط نرمال اشتغال هم 70 درصدشان زیر خط فقر هستند اگر از کرونا نمیرند باید در خانه از گرسنگی بمیرند.

در همان کشورهای توسعه یافته بالاترین مقامات کشور را مانند یک فرد دون پایه چهار زانو مینشانند در کنگره و چپ و راستش میکنند تا تضمین بدهد که خدمات درمانی برای همه رایگان است. بالاترین مقام امنیتی کشور مانند موش مقابل یک نماینده کنگره دنبال سوراخ موش میگردد. اینجا ولی بالاترین مقام اجرایی کشور دستور میدهد که از شنبه همه چیز باید نرمال بشود و پارلمانی هم که دهه هاست از کارکرد خارج شده خودش اولین نفر به تعطیلات رفته و هیچکس از آقا نمیپرسد باقالی به چند من.

کسی از ایرلاین ماهان نمیپرسد که چرا پروازهایش به چین را متوقف نکرد و یا از دولت نمیتواند سوال کند که چرا قم را قرنطینه نکردید اما در این میان طیفی از افراد و رسانه ها انگشت اتهام را به سمت مردم گرفته اند که نادان و بی خیال و بی شعورند! خیر عزیزان من، آنچه این روزها بر ایران میگذرد، آینه تمام نمای همه تناقضات نظری بنیادین و حاکمیت چندگانه است. و اصلا روا نیست که مردم را مقصر بدانیم.

مردم ایران بی پناه هستند! و این همه آن چیزی است که مردم کشورهای دیگر نیستند. ما نه رسانه ای داریم که بدانیم دلش برای ما میسوزد و آمار و اطلاعات واقعی میدهد، نه میدانیم صاحب این سیستم کیست! نه میدانیم مالیاتمان صرف چه میشود و نه اعتمادی به دولتمان داریم.

معتقدم آدم باید مقداری آبرو برای روز مبادای خودش ذخیره کند تا اگر چیزی خواست یا گفت اقلا دو نفر خریدارش باشند، ولی افسوس اینقدر دولت ضعیف شده که حتی حرف درست و واضح را هم نمیتواند بزند که آی ملت بگیرید بتمرگید در خانه هایتان و بعد هم جاده ها را ببندد و جریمه 2500 دلاری برای خروج از خانه تعیین کند. چون خودش میداند که هزار جای دیگر چقدر گند زده است و بی عرضه است پس باید باج بیحاصل و مرگبار بدهد.  

یک دولت دانا میتوانست خیلی حال همه ماها را بهتر کند اما ما بی پناهیم.

پانوشت:

قصدم تبرئه مردم نیست! آنها که به اندازه کافی بدشانس بوده اند که من را از نزدیک بشناسند لابد میدانند که چقدر منتقد فرهنگ و مدل ذهنی ایرانی هستم و معتقدم خودخواهی، قانون شکنی، فضولی، دروغگویی و ریاکاری، تنبلی، بی حاصلی، فرصت طلبی و هزار و یک صفت بد دیگر، صدها سال است که کسر قابل توجهی از جامعه ما را در خود فروبرده است و مدارکش را هم در دیوان هر شاعر فارسی که خواستید میتوانید پیدا کنید، نکته اما این است که هرگز حکومتی بر سرکار نیامده که بتواند با قانون و شفافیت دهنه ای بر این اسب سرکش بزند و برآیند همه این رذائل هم در تولید ناخالص ملی، شان جهانی و کیفیت زندگی ما به صورت بیرحمانه ای خودش را به نمایش گذاشته است.

۳ دیدگاه در “ما بی پناهیم

  1. خیلی چیزها ازتون یاد میگیرم آقای تقوی عزیز.
    از اونجایی که مستقیما با نیروی انسانی کشور سروکار دارید کاش بیشتر در مورد تنبلی نیروی کار در کشورمون بنویسید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *