این روزها به نظر میرسد که کسب و کارهای مختلف به شدت تحت تاثیر پلتفرمهای آنلاین قرار گرفتهاند که ناگهان کل بازار را به سیطره خودشان درآورده اند و واقعا غیر قابل دستیابی به نظر میرسند.
Bookin.com در هتل داری، Amazon در خرده فروشی، فیسبوک در مدیریت روابط اجتماعی و ارتباطات، UBER در حمل و نقل درون شهری و علی بابا در تجارت و بسیاری پلتفرمهای آنلاین دیگر امروز بازارها را تسخیر کرده و بازیگران قدیمی این صنایع را عملا به خدمت خود درآورده اند.
در بسیاری شهرهای دنیا وقتی UBER بگیرید یک تاکسی رسمی و معمولی آن شهر به دنبال شما می آید. در واقع راننده تاکسی اگر میخواهد همچنان مشتری داشته باشد، چاره ای ندارد مگر اینکه از پلتفرم UBER استفاده کند.
تولیدکنندگان محصولات هم برای تضمین رشد کسب و کارشان، باید به Amazon متوسل شوند تا کالایشان را بفروشد. همین سرنوشت برای هتلداران هم رقم خورده است تا بتوانند با Booking.com اطاقهایشان را اجاره دهند. علی بابا هم بدون هیچگونه انبار یا محصولی در واقع تبدیل به یک بورس دیجیتال و یک پلتفرم برای تجارت عمده شده است.
در سایه تحول دیجیتال، پلتفرمهای آنلاین به رکن اصلی هر کسب و کاری تبدیل شدهاند و البته غیر ممکن است که هر صاحب کسب و کاری برای خودش پلتفرمی راه بیاندازد و بخواهد که مشتریان خود را روی آن پلتفرم متمرکز کند، در نتیجه پلتفرمهایی که نفوذ عمیقی در بازار دارند به نوعی شریک اصلی همه کسب و کارها میشوند. البته شریکی که ریسکی هم تقبل نخواهد کرد.
در ایران هم عملا زودفود، اسنپ، دیجی کالا و خیلی پلتفرمهای دیگر شریک کسب و کارها شدهاند. یک رستوران با سرمایهگذاری میلیاردی روی ملک و تجهیزات و هزار و یک دردسر در بهترین حالت 50 درصد حاشیه سود خواهد داشت در حالی که زودفود و چیلیوری و غیره با پلتفرم خود 14% از همین کسب و کار را تصاحب خواهند کرد.
کسب و کارهای کوچک عمدتا این پلتفرمها را به عنوان تهدید شناسایی میکنند اما به نظر میرسد، این ناشی از عدم درک آنها از تحول دیجیتال و روند تغییرات است.
یک هتل در یک روستا و یا یک تولید کننده در گوشه ای از دنیا چقدر باید خرج بازاریابی کند تا بتواند به مخاطبان و مشتریان موجود روی این پلتفرمها دست یابد؟ مسلما چاره ای باقی نخواهد ماند مگر اینکه این کسب و کارها نگاه خود به پلتفرمها را تغییر داده و از آنها به عنوان یک فرصت استفاده کنند و سعی کنند محصولات و خدمات خود را به گونه ای طراحی کنند که پلتفرمهای آنلاین به عنوان بزرگترین شعبه یا نماینده فروش آنها عمل کند. بدیهی است که این فرصت به رایگان به آنها داده نخواهد شد و آنها مقداری از حاشیه سود خود را از دست خواهند داد.
حالت بالغتر شده اقتصاد پلتفرمها میتواند به Economy Operating System سیستم عامل اقتصاد منتهی شود.
ممکن است در اروپا و آمریکا شما بدون فیسبوک و یا UBER و سایر پلتفرمها هنوز بتوانید زندگی شهری داشته باشید اما در چین ممکن نیست بدون WeChat بتوانید زندگی شهری داشته باشید.
در چین اگر بخواهید میزی در یک رستوران رزرو کنید باید از طریق WeChat این کار را انجام دهید! اگر بخواهید جایی را روی نقشه پیدا کنید از طریق WeChat باید اقدام کنید! اگر میخواهید پول جابجا کنید، غذا سفارش دهید، برای نامزدتان گل بخرید و یا خدمات منزل دریافت کنید هم WeChat بهترین و ارزانترین راه موفقیت است. مسلما از سوی دیگر این پلتفرم هم کسب و کارها حیات و توسعه را بدون WeChat در دسترس نخواهند دید.
با توجه به جمعیت کشور چین از WeChat به عنوان پلاتفرم حائز بیشترین اثر اقتصادی و اجتماعی در دنیا نام برده میشود و البته در ایران این عنوان به تلگرام خواهد رسید.
ممنون که می نویسی امیر تقوی.
سلام و دست مریزاد
ایا در رسته صنعت هم چنین پلت فرمی برای اتصال مشتری به ارایه کنندا محصول وجود دارد؟