Author: admin

  • کافه دیجیتال

    علاقه دیرپای من به قهوه و گپ و گعده با دوستان سالهاست که راه انداختن یک کافه دنج را به یکی از فانتزیهای من تبدیل کرده است. تحول دیجیتال اما به نظر میرسد در پی تغییر این فانتزی به یک کافه دیجیتال بوده و ما خبر نداشتیم.

    کافه دیجیتال نام یک سری برنامه ویدئویی است که قرار است هر هفته در آکادمی تحول دیجیتال و آپارات بارگذاری شود. در این برنامه سعی داریم تا به مفهوم پردازی جنبه های مختلف تحول دیجیتال و بروز و ظهورهای آن در عرصه های مختلف اقتصاد، اجتماع و فرهنگ بپردازیم.

    قسمت اول این برنامه که روی سایت آپارات قرار دارد مثل همه کارهای دیگری که در آغاز خود قرار دارند پر از اشکال و کمبودهای فنی است اما به نظر من محتوای خوبی رو برای پایه گذاری بحث فراهم میکند.

    کافه دیجیتال

    امیدوارم با همکاری تیم پرتلاش آکادمی و به کمک ایده های خوب آرش سروری (که شدیدا مشغول حرص خوردن از بی تجربه گیهای ما در امر تصویر است) بتوانیم این مسیر را با قدرت ادامه دهیم.

    کسی چه میداند شاید اسم کافه آفلاین خودمان را هم کافه دیجیتال گذاشتیم!

     

  • محمود خیامی ، پدر صنعت ایران از مشهد تا لندن

    محمود خیامی یکی از ۹ فرزند یک روحانی روستایی مشهدی است. او که استاد مسلم رویاپردازی است، پس از ترک تحصیل در مقطع دبیرستان (ظاهرا این سنت ترک تحصیل افراد جریان ساز مختص به زمان یا جغرافیای خاصی نیست به قول خیام: از مدرسه برنخاست یک اهل دلی، ویران شود این خرابه دارالجهل است) وارد کاسبی شد و از اتوموبیل شویی تا مسافرکشی با موتور سیکلت شروع کرد.

    محمود به همراه برادرش احمد پس از سرمایه قرار دادن اندک ارث پدری با تعمیر و فروش ماشینهای دست دوم به کسب و کاری جدیتر وارد شدند که ظرف مدت کوتاهی به امپراطوری فروش قطعات یدکی در ایران و نمایندگی فروش بنز و لاستیک کنتینانتال و باطری دنا ختم شد.

    محمود خیامی

    خیامی‌ها در ۱۲ مهرماه ۱۳۴۱ با ده میلیون سرمایه، شرکت ایران ناسیونال که امروز ایران خودرو نام دارد را برای تولید اتوبوسهای بین شهری تاسیس کردند، البته برادران خیامی در سال ۱۳۵۱ راه تجاری خود را از یکدیگر جدا کرده و ایران ناسیونال به محمود خیامی رسید.

    برادران خیامی قبل از انقلاب دهها شرکت مختلف در صنایع سنگین ایجاد و خدمات بسیار زیادی را به توسعه صنعت در کشور کردند. بیمه آسیا، مبلیران، فروشگاه کوروش، کارخانه برجیستون، پیستون سازی ایران، ایدم تبریز و بانک صنعت و معدن از جمله برخی نامهای آشنایی هستند که برادران خیامی پایه گذار آنها بوده اند.

    ایران ناسیونال در سال ۱۳۴۵ قرارداد تولید پیکان را امضا کرده و تا سال ۱۳۵۳ شرکت به فروشی بالغ بر ۹۱ میلیارد تومان رسید.

    پس از انقلاب ایران ناسیونال مصادره شده و به ایران خودرو تغییر نام پیدا کرد. محمود خیامی هم به لندن رفت و نمایندگی بنز را در لندن و ۷ شهر دیگر در انگلستان و آمریکا به عهده گرفت. او هم اکنون سرپرست هیات امنای دانشنامه ایرانیکا نیز میباشد. (منبع: سرگذشت ۵۰ کنشگر اقتصادی ایران)

    ویدیوی زیر بغضی در خود دارد که شاید سرنوشت محتوم همه کنشگران اقتصادی ایرانی فعال در بخش خصوصی باشد. به نظر من از عصر امیرکبیر تا امروز اگر کسی موفق شده باشد دو تا آجر را روی هم گذاشته و به مدت بیش از یکسال حفظ کرده باشد باید به او خیلی احترام گذاشت.

     

  • تفکر برنده/برنده و حسابداری حال خوب در جهان

    استیون کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر، به برشماری هفت عادت ذهنی افراد توانگر، که تاثیرات مثبت قابل توجهی بر دنیای ما گذاشته‌اند میپردازد.

    هفت عادت مردمان موثر

    تفکر برنده/برنده داشتن عادت چهارم از این هفت عادت مشهور است. کاوی در این کتاب مینویسد: برنده/برنده یک تکنیک نیست، که فلسفه کلی کنش متقابل انسانهاست. در حقیقت بهترین نوع از شش برداشت کنش متقابل است. کنشهای متقابل عبارتند از:

    برنده/برنده یا بیا کاری کنیم که هر دو برنده باشیم.

    برنده/بازنده یا من باید ببرم به قیمت باخت تو.

    بازنده/برنده یا من میبازم و تو خواهی برد.

    بازنده/بازنده یا هر دو میبازیم

    برنده/برنده یا صرفنظر یا اگر نتوانیم هر دو برنده شویم بهتر است کلا فراموشش کنیم.

    برنده یا من مسئول برد خودم هستم تو هم به فکر خودت باش.

    برنده/برنده

    وقتی داشتم کتاب آنچه پرنده کوچک به من آموخت از بیز استون را مطالعه میکردم، متوجه شدم که داشتن الگوی فکری برنده/برنده به عنوان یکی از مهمترین اصول ششگانه برای کارمندان در شرکت توییتر مطرح شده است. بیز استون میگوید:

    هر معامله‌ای اگر به ضرر یک طرف تمام شود نمیتواند معامله خوبی باشد. معامله مثل روابط بین انسانها می ماند. همه ما به دنبال معامله‌ای هستیم که ماندگار باشد.

    آنهایی که من را از قدیم می شناسند، احتمالا میدانند که در بخشی از زندگیم با تدریس ریاضی گذران عمر میکردم و آنجا یاد گرفتم که چگونه میتوان از ریاضیات برای تولید فلسفه های شخصی استفاده کرد.

    فلسفه ای که من برای خودم ساختم این بود که هر یک از ابنا بشر روی کره زمین، اندوخته ای دارند از هوش و استعداد و ارتباط و سرمایه و فرصت. اگر با استفاده از هر مدل ریاضی کمی، بتوانیم یک عدد به عنوان ارزش جاری و آینده هر فرد استخراج کنیم، در واقع در بدو هر تعامل هر نفر یک ارزش جاری و آینده مشخص خواهد داشت.

    به عنوان مثال اگر در تعاملات زندگی، فرد الف با ارزش ۸۰ با فرد ب با ارزش ۸۵ وارد تعامل شود، در آیینه کنشهای متقابل شش گانه، نتایج نهایی تعامل افراد میتواند رقم بخورد:

    برنده/برنده:  الف ۸۴ – ب ۹۲ که مجموع ارزش ۱۷۶ را تولید میکند.

    برنده/بازنده: الف ۸۷ – ب ۷۵ که مجموع ارزش ۱۶۲ را تولید میکند.

    بازنده/برنده: الف۷۰  – ب ۹۰ که مجموع ارزش ۱۶۰ را تولید میکند.

    بازنده/بازنده: الف ۷۵ – ب ۷۷ که مجموع ارزش ۱۵۲ را تولید میکند.

    معنی این ریاضیات این است که کل دنیا در مجموع یک ارزش جاری و آینده مشخص دارد و اگر فلسفه ما در زندگی تبدیل دنیا به جای بهتری برای زندگی و تضمین بقا باشد، چاره عاقلانه دیگری نیست مگر بازی با الگوی ذهنی برنده/برنده.

    شعبانعلی

    در همه حالاتی که بازنده وجود داشته باشد، نه تنها مجموع ارزش نهایی بازی بزرگتر از مجموع ارزش ابتدایی نخواهد بود، بلکه بخشی از ارزشهای طرفین در تعاملی که بازنده دارد مستهلک شده و از بین میرود.

    شاید اگر بخواهیم ساده‌تر بگوییم، می توان فرض کرد در بازیهایی که بازنده وجود داشته باشد، دو برابر همانقدری که حال برنده خوب شده است، حال بازنده بد شده است و در نتیجه میزان حال خوب در دنیا کاهش پیدا کرده است.

  • توییتر، درسهای پرنده کوچک آزادی و خوشبختی برای بیز استون و ما

    بیز استون آمریکایی که در حال حاضر ۴۳ ساله است، پس از شکست در یک استارت آپ با همکاری جک دورسی در سال ۲۰۰۶ توییتر را آغاز کرد.

    کتاب آنچه پرنده کوچک به من آموخت، نوشته بیز استون به تشریح زندگی او و همچنین شکل گیری و رشد توییتر و جدا شدن او پس از سهامی عام شدن شرکت میپردازد.

    بیز استون توییتر

    داستان توییتر و بیز استون هم کمابیش شبیه سایر افراد اثرگذار عصر دیجیتال است. از ترک دانشگاه گرفته تا اخراج محترمانه از شرکتی که خودش آجر به آجر آنرا ساخته بود. از روزهای سخت آغاز و تغییرات پی در پی در طی مسیر تا دفتر مارک زاکربرگ و پیشنهاد 500 میلیون دلاری به او.

    آنچه اما میتواند وجه تمایز بیز استون با سایر فعالان دنیای تکنولوژی قرار گیرد، این است که او نگاهی بسیار بشردوستانه و انسانی به مقوله فناوری و عصر ارتباطات داشته و همواره در ورای هر پیشرفتی در تکنولوژی و یا توسعه ارتباطات، قائل به توسعه رفاه و انسانیت در جهان است.

    اینفوگرافی توییتر

    پروژه بعدی او به نام Jelly  یا ستاره دریایی که به عنوان یک موتور جستجوی بشری تعریف شده هم در راستای توسعه آگاهی و اشتراک دانش نسل بشر تعریف شده است.

    کتاب آنچه پرنده کوچک به من آموخت را باید بیش از یکبار خواند اما گزیده زیر را لابلای سطور آن بسیار دوست داشتم.

    موثرترین شهروندان جهان کسانی هستند که کسب و کار خود را با برنامه های بشردوستانه ترکیب کرده و آینده ای سرشار از رفاه و مسئولیت مشترک و همه گیر خلق میکنند.

    در دوران رونق و شکوفایی ذات انسان این است که به دنبال یک زندگی معنادارتر برود. این نیاز معمولا با توجه نشان دادن به رفاه دیگران محقق میشود.

    ماموریت ما در توییتر افزایش تبادل آزاد اطلاعات برای اثرگذاری مثبت بر جهان بود و بعد از شش سال با صدها میلیون کاربر فعال و روزانه چندین میلیارد توییت میتوانستیم بگوییم در ماموریت خود موفق شده ایم.

    موبایل زنجیره نهایی میان انسانهاست. ما پرارتباط ترین جامعه بشری هستیم که روی کره زمین وجود داشت است. مساله دنبال کردن دوستان و یا خانواده نیست. بازی کردن هم نیست. حتی به دسترسی به اطلاعات پیشرفته و پیگیری اخبار جهان هم ربطی ندارد. مهمترین نویدی که این وضعیت به ما میدهد، جامعه ای است که افراد آن به هم کمک میکنند.

    توییتر

    خلق رویاها اولین و بزرگترین گامی است که برای واقعی کردن آنها باید بردارید. وقتی این حقیقت تازه را فهمیدید، جهان تازه ای از امکانات به روی شما باز میشود.

    دستگاههای مسیریاب فوق العاده هستند اما اگر خودتان اطلاعات را وارد آنها نکنید، نمیتوانید به راهنمایی آنهای اعتماد داشته باشید. دنیا خیلی بزرگ است و نمیتوانید روی ساختارمند بودن آن حساب کنید. به خودتان فرصت بدهید تا مسیر را در جستجوی وابستگی احساسی به چیزی تغییر دهید.

    در هر معامله و یا رابطه ای اگر شرایط به نفع هر دو طرف نباشد، برد کوتاه مدت منجر به باخت بلند مدت میشود. هیچ سود خالصی در کار نیست! یکی میبرد و یکی میبازد. در کلان جهان تراز مثبتی ایجاد نشده است.

  • تحول دیجیتال و پیکهای موتوری روی اعصاب ما

    این روزها در سایه تحول دیجیتال ، تنبلی ذاتی آدمها هر روز بیش از دیروز قابلیت بروز و ظهور پیدا کرده است. در دنیای آفلاین اگر میخواستیم کتاب بخریم باید به میدان انقلاب میرفتیم و بعد از زیر و رو کردن کلی کتابفروشی در آن هنگامه بی پایان کتاب مورد نظر را پیدا میکردیم یا اینکه دست از پا درازتر پس از صرف ساعتها وقت به خانه برمیگشتیم.

    در دنیای آفلاین اگر میخواستی دارو یا میوه یا خواروبار و گل و شیرینی و هزار چیز دیگر بخری باید به خودت زحمت میدادی و از خانه خارج میشدی.

    برای خرید لوازم آشپزخانه و مبلمان هم راهی نبود مگر رفتن به بورسهای محلی در هر شهر، جایی که دهها مغازه از یک صنف کنار هم قرار گرفته بودند و با راست و دروغهایشان گیجت میکردند.

    تحول دیجیتال و کسب و کار آنلاین

    در سایه تحول دیجیتال اما خرید بیمه و بلیط هواپیما و رزرو هتل و سفارش ماشین نو یا دست دوم و بازار مکاره اجناس دست دوم و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید هم آنلاین شده است و برای هر کاری اقلا ۱۰ تا سایت و اپلیکیشن وجود دارد. از خرید میوه گرفته تا سفارش گل برای نامزد بازی و خرید زیورآلات و کتاب و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید.

    برای اینکه در میان صدها وبسایت مختلف (بخوانید فروشگاه مختلف) گیج و پریشان نشوید و وقتتان تلف نشود، یک سری وبسایت بوجود آمده است که کارشان معرفی محصولات مختلف، مقایسه آنها و ارائه بهترین پیشنهاد به شما است.

    در واقع آن همه وقتی که ما برای مقایسه مابین محصولات مختلف و فروشنده های مختلف صرف میکردیم امروز در قالب وبسایتهایی که برای ما بهترین پیشنهادها و محصولات را در سراسر دنیا مقایسه کرده و معرفی میکنند تبدیل به یک جستجو و فیلتر ساده شده است.

    اتفاقی که در حال وقوع است این است که در اثر تحول دیجیتال آن چیزی که در فرهنگ دنیای آفلاین اسمش فروشگاه بود دارد از موضوعیت خود خارج شده و تبدیل به وبسایت میشود. واقعا برای اینکه یک شیرینی فروشی داشته باشید، دیگر لازم نیست متری صد میلیون تومان پول مغازه بدهید، چیزی که لازم است این است که محصول خوبی در هر کجا که دارید تولید کنید و دیجیتال مارکتینگ بلد باشید.

    همه این فروشگاهها هم اینقدر به ما لطف دارند که سفارشات ما را به رایگان دم در آپارتمان ما به ما تحویل میدهند. خیلی هم عالی! به دنیای تنبلهای تکنولوژیک خوش آمدید!

    تحول دیجیتال

    روندی که توضیح دادم تبعات متعددی را با خود به همراه آورده و یا خواهد آورد که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد اما در این نوشته قصد داریم به یکی از ابتدایی ترین تبعات این روند بپردازیم.

    یکی از نتایج مهاجرت از کسب و کار آفلاین به کسب و کار آنلاین ایجاد یک کسب و کار جانبی بسیار بزرگ به نام حمل و تحویل سفارشات آنلاین است. به هر حال یکی باید اینهمه خرید آنلاین ما را به دست ما برساند؟ آیا اینکار قابلیت آنلاین و دیجیتال شدن دارد؟ پاسخ با وجود پهپادها روشن است، اما تا وقتی که روند استفاده از پهپادها تا سوپر مارکت و رستوران محل ما توسعه پیدا نکرده چگونه باید به این سوال پاسخ داد؟

    در کشور ما پاسخ استفاده از پیکهای موتورسوار است. موتورسیکلتهایی که قبلا برای جابجایی آدمها استفاده میشد امروز بیشتر برای تحویل سفارشات آنلاین و غیر حضوری استفاده میشود. همزمان با افزایش فروشگاههای آنلاین تعداد این پیکهای موتوری رو به افزایش خواهد گذاشت و دیری نخواهد پایید که شهر به تسخیر این موتوریها درخواهد آمد (همین الان هم وضعمان بهتر نیست).

    آلودگی موتورها

    موتوریهایی که هر کدام چهار برابر یک خودرو سواری وطنی هوا را آلوده میکنند و به اندازه یک تراکتور آلودگی صوتی دارند. نه قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و نه اینکه ریالی مالیات پرداخت میکنند، نه بیمه تامین اجتماعی دارند و نه بازنشستگی و مرخصی. این یعنی توسعه غیر متوازن و ایجاد ناهنجاری و بی عدالتی اجتماعی.

    آلودگی موتورها

    نمودار فوق سهم وسائل نقلیه مختلف در آلودگی هوا را نشان میدهد.

    مسلما دولتمردان ما خیلی کارهای مهمتری از حفظ ریه ها و اعصاب ما و کاهش ترافیک و دغدغه های عدالت اجتماعی دارند اما اگر روزی یکی از این مدیران سه لتی مربوطه سرش خلوت شد، کافی است چند تا قانون ساده بگذارد.

    اول اینکه تولید موتورسیکلت بنزینی را ممنوع کند و به کارخانه ها برای تغییر تکنولوژی تولید و به مردم برای خرید موتور برقی وام بدهد.

    دوم اینکه به کار گرفتن موتوریها به اینصورت را ممنوع کند و کارفرما را موظف به استخدام قانونی موتوریها بکند. اینطوری دیگر برای پیتزا فروشی سر کوچه ما صرفه اقتصادی نخواهد داشت تا پیک خودش را داشته باشد و شرکتهایی شکل خواهند گرفت که کارشان ارائه خدمات تحویل به فروشگاهها خواهد بود و آنها موتوریها را استخدام خواهند کرد.

    سوم اینکه برای تصحیح نحوه رانندگی موتور سواران متخلف، جریمه های سنگین به شرکتهایشان ببندد و مطمئن باشد که آنها خود راه حل مشکل را خواهند یافت.

    مسلما هزینه تحویل سفارشات هر روز رو به رشد خواهد بود و در نتیجه من فکر میکنم، در یک افق زمانی نه چندان بلند مدت، مراکز خرید آنلاین ایجاد خواهند شد. به این معنا که معادل آنلاین پاساژهایی مانند پالادیوم در تهران روی اینترنت ایجاد خواهند شد که تعداد زیادی فروشگاه در کنار هم قرار گرفته و شما سفارشهای مختلف خود را به فروشگاههای آنلاین آن خواهید داد و نهایتا یک بار عملیات تحویل سفارشها برای شما به صورت همزمان صورت میگیرد.

  • تحول دیجیتال و شغلهای نوظهور

    یکی از سوالات خیلی مرسوم دید و بازدیدهای فامیلی که در همه دوران تاریخ بشر از عصر یخبندان تا همین عصر دیجیتال از بچه ها پرسیده میشده این است که، عمو جان دوست داری وقتی بزرگ شدی چه کاری بشوی؟

    طعمه مذکور هم با خجالت ذاتی مختص بچه های دنیای آفلاین میگفت دکتر یا مهندس یا خلبان! فامیل مورد نظر هم بادی به غبغب انداخته و با خرسندی قربانی را تشویق میکرد که خوب درسش را بخواند و قس علیهذا! این روزها اما توصیه ایمنی این حقیر این است که بهتر است دنبال سوالات دیگری بگردیم تا وقتی طرف پاسخ داد مثل آلیس در سرزمین عجایب ماتمان نبرد که کلا طرف چی گفت؟ مارو دست انداخته یا چی؟

    شغلهای نوظهور تحول دیجیتال

    تحول دیجیتال شغلهایی را ایجاد کرده است که تا ۱۰ سال پیش اساسا تصور وجودشان هم نمیرفت و حتی همین امروز هم درک بسیاری از این مشاغل آسان نیست. خیلی از والدین یا همسران عصر دیجیتال که میبینند دلبندشان تا لنگ ظهر میخوابد و بعد هم در زمان بیداری دائما مشغول کامپیوتر بازی است نگران اعتیاد و یا انحرافات دیگر میشوند. برای تغییر ذائقه هم که شده شاید بد نیست نگاهی به لیست برخی از این شغلها بیاندازیم تا اگر به پست یکی از متصدیان این مشاغل خوردیم خیلی هم پرت جلوه نکنیم.

    متخصص دیجیتال مارکتینگ Digital marketing specialist

    صنعت بازاریابی یکی از آن بخشهایی از دنیا است که در ده سال گذشته به شکل حیرت آوری تغییر کرده و همچنان نیز در حال تغییر و تحول است. از ایمیل مارکتینگ که بگذریم، ده سال پیش همه چیز در این صنعت آفلاین بود، اما امروز همه چیز آنلاین شده و بررسی رفتار کاربران در شبکه‌های اجتماعی و همچنین آنالیز جستجوهای آنها که ناشی از اتصال مداوم مصرف  کننده ها به سازمانها است، کل مفهوم بازاریابی را تغییر داده است.

    شغلهای نوظهور تحول دیجیتال متخصص دیجیتال مارکتینگ

    مدیر شبکه های اجتماعی Social media manager

    ده سال پیش شبکه های اجتماعی در دوران نوزادی خود بودند. فیسبوک وجود داشت اما مخصوص استفاده دانشجویان دانشگاه هاروارد بود. لینکدین به یکسالگی خود نرسیده بود و توییتر خیلی مانده بود تا پا به دنیا بگذارد. امروز اما تقریبا سه چهارم بزرگسالان به شکلی در یکی شبکه های اجتماعی عضو هستند و در نتیجه شغلی به نام مدیر شبکه های اجتماعی برای سازمانها بوجود آمده است. تنها وظیفه متصدی این شغل این است که حضور دائمی و با کیفیت سازمان متبوع خود را در همه شبکه های اجتماعی مدیریت کرده و با ارائه محتوای هدفمند مراقب تداوم ارتباط مشتریان و سازمان باشد.

    مدیر ارشد صدای مشتری Chief Listening Officer

    این یکی شغل واقعا جالب است. وظیفه این فرد در سازمان این است که در دنیای آنلاین و آفلاین به ارزیابی اثربخشی کانالهای ارتباطی سازمان با مشتریان پرداخته و مطمئن شود نظرات مشتریان در برنامه ریزیهای سازمانی لحاظ میشود. (امیدوارم کسی در فرهنگستان هوس معادل سازی برای این شغل را نداشته باشد چون واقعا دیگر نمیدانیم مدیر ارشد شنوایی را کجای دل صاحب مرده مان بگذاریم)

    صدای مشتری

    بلاگر Blogger

    از اواخر دهه ۹۰ بلاگرها در قالب افرادی که خاطرات و یا علایق خود را در دنیای آنلاین به اشتراک میگذاشتند وجود داشته اند اما اینکه بلاگر بودن تبدیل به شغل ثابت و منبع درآمد آدمها باشد موضوعی دور از ذهن بود. امروز اما وبسایت هافینگتون پست با ۱۱۰ میلیون بازدید کننده منحصر بفرد در واقع مشهورترین وبلاگ دنیا است و صحبت از ارزش یک میلیارد دلاری آن است. از این مثال خیلی غیر معمول که بگذریم، خیلی از ما کسانی را میشناسیم که با نوشتن در دنیای آنلاین زندگی خود را میگذرانند.

    آریانا هافینگتون

    متخصص سئو SEO Specialist

    احتمالا ده سال پیش اکثریت مطلق آدمها حتی نمیدانستند SEO مخفف چه چیزی هست ولی الان بسیاری از شغلهای دنیای دیجیتال مربوط به حوزه SEO میشوند. واقعا این آدمها به چه دردی قرار است بخورند؟

    متخصصین سئو در واقع وظیفه دارند، وبسایت سازمانها و محتوای آنها را به گونه ای بهبود دهند تا در موتورهای جستجو همواره به عنوان گزینه های اول معرفی شده به جستجوگران قرار گیرد. اگر میخواهید بپرسید خب که چی بشود باید عرض کنم که شانس شما برای دیده شدن در صفحه دوم جستجوهای گوگل عملا صفر است، پس باید در صفحه اول باشید.

    متخصص سئو

    طراح اپلیکیشن و اپلیکیشن نویس App developer و APP Designer

    اپ استور اپل در ۱۰ جولای ۲۰۰۸ افتتاح شده و تا امروز بیش از دو میلیون و دویست هزار اپلیکیشن را میزبانی کرده است. اپلیکیشنهای روی اپ استور بیش از صد میلیارد بار دانلود شده اند و اپل در سال ۲۰۱۶ درآمدی بیش از ۲۰ میلیارد دلار از اپ استور داشته است. (حالا باز هم بگویید فضای مجازی!!!)

    به نظر من اپلیکیشنها برای اقتصاد دیجیتال مثل مغازه ها برای اقتصاد آفلاین هستند. در نتیجه کسی که معمار خوبی باشد و بتواند مغازه خوبی طراحی کند حتما کلی پول گیرش خواهد آمد، درست مثل آرشیتکتهای دنیای آفلاین. از طرف دیگر وقتی که طراحی تمام شد، باید کسی باشد تا نقشه طراح را به یک بنای حسابی تبدیل کند! همان کسی که در دنیای آفلاین اسمش بنا بود در دنیای انلاین اسمش میشود developer.

    اپ استور

    متخصص رایانش ابری Cloud computing specialist

    این یکی از همه آنهای دیگر سخت تر است! فکر کن باید به پدر دختر مورد علاقه‌ات که ۶۵ سال دارد توضیح بدی که شغلت چیست؟ خب در واقع من کسی هستم که تلاش میکنم داده‌ها و راهکارهای نرم افزاری سازمان را روی یک دیتا سنتر در جای دیگری از دنیا به گونه ای مدیریت کنم که همیشه در دسترس باشند و امنیتشان هم تضمین شود.

    تحلیلگر بزرگ داده Big data Analyst

    با تحول دیجیتال هر سازمانی دهها سیستم را به خدمت گرفته است تا فرآیندهای سازمانی را به سرانجام برساند و این سیستمها دائما در حال تولید داده هستند. تحلیلگر کسی است تلاش میکند از وسط همه حجم انبوه داده‌های مرتب و نامرتب و ساختار یافته و بی ساختاری که سیستمهای متعدد هر سازمانی تولید میکنند بفهمد واقعا چه اتفاقی در سازمان دارد میافتد و مدیران باید چگونه تصمیم گیری کنند.

  • آیسک ، پلی بین دانشگاه و کسب و کارها

    آیسک AIESEC یک نهاد غیر انتفاعی و غیر سیاسی بین المللی است، که با هدف توسعه تواناییهای مدیریت و رهبری و کسب کار در جوانان کشورهای مختلف به دنبال ارائه راهکار برای مشکلات همه گیر جهانی است.

    آیسک که در سال ۱۹۴۸ با مشارکت هفت کشور اروپایی تشکیل شده است، با استفاده از دانشجویان و تازه فارغ التحصیلان  دانشکده‌های تحصیلات تکمیلی اداره شده و تا کنون به بیش از یک میلیون جوان در سراسر دنیا کمک کرده است تا به ارتقا مسیر شغلی خود بپردازند.

    آیسک

    آیسک هم اکنون در ۱۲۶ کشور جهان مشغول فعالیت بوده و فعالیتهای آن توسط یونسکو به رسمیت شناخته شده و زیر مجموعه UNDP به شمار میرود.

    یکی از محورهای فعالیت آیسک این است که با دعوت از شرکتهای طراز اول کشور، درصدد تسهیل برقراری ارتباط بین فارغ‌التحصیلان جوینده کار و این شرکتها برمیاید تا به این وسیله جوانان با انتظارات شرکتها و فرصتهایی که در انتظارشان است آشنا بشوند.

    از دیگر برنامه های آیسک ایجاد امکان گذراندن دورهای اینترنشیپ در شرکتهای خارجی و تبادل اینترن (کارآموز) بین کشورها می باشد. به این معنا که جوانان ماجراجویی که دوست دارند تجربه کاری متفاوتی را در یک کشور دیگر، در زندگی خود داشته باشند را به بیش از ۵۰۰۰ شرکتی که در ۱۲۶  کشور دنیا به عنوان شریک برنامه های خود دارند معرفی کرده و امکان پذیرش آنها را فراهم میکنند.

    آیسک

    پنجشنبه دو هفته گذشته به دعوت آیسک برای شرکت در پنل پرسش و پاسخ با شرکت کنندگان در Boot Camp  دو روزه دانشگاه پلی تکنیک تهران به این دانشگاه رفتم.

    اگر از یک اتفاق ناخوشایند که با بی احتیاطی خودم ایجاد شد فاکتور بگیریم، قطعا یکی از بهترین چند ساعتهای سالهای اخیرم بود. حدود صد جوان با نشاط و پر انرژی با دانش و جستجوگر حسابی به تنمان کیسه کشیدند. واقعا حظ کردم و از آیسک متشکرم که کاری که خود ما ایرانیها برای کشورمان نمی‌کنیم را برای ما انجام میدهند.

    آیسک