خوشحالم که خورشید و ماه آنقدر بالا آویزان هستند که هیچکس نمیتواند دست دراز کند و آنها را از آسمان بردارد. اگر اینطور نبود شک ندارم که یک الاغ تغییر شکل داده هوس میکرد که آنها را پایین بکشد و دنیا را با گاز روشن کند.
Category: عمومی
-
تکنولوژی ابزار ارتباط یا قطع ارتباط؟
اریک پیکرزگیل (لینک وبسایت رسمی) هنرمند و عکاس 30 ساله آمریکایی است که مدتی است در قالب یکی از پروژههایش با سوژه گجتهای هوشمند و حضور همیشگی و همه جانبه آنها در زندگی مدرن امروزی و فاصلهای که این گجتها بین آدمها بوجود آوردهاند عکسهایی را منتشر میکند. در این پروژه اریک از مردم خواسته است در حالتهای مختلف استفاده از این گجتها قرار گیرند و سپس آن گجتها را از دستشان گرفته و از آنها خواسته است تا ژست و حالتشان را حفظ کنند. این پروژه وقتی برای اریک آغاز شد که یک روز صبح در کافهای در شهر نیویورک توجهش به خانوادهای جلب شد که در حین صبحانه خوردن به جای ارتباط برقرار کردن و با یکدیگر حرف زدن، گوشیهای هوشمند خود مشغول بودند. اریک در دفتر یادداشت خود نوشت: به نظر میرسد که ما به جای استفاده از تکنولوژی برای تسهیل ارتباطات در حال استفاده از آن برای تنهاتر شدن و قطع ارتباط با دیگران هستیم.
در دهه شصت صحنه سر کوچه ایستادن پسرهای محل و یا دم در نشستن و سبزی پاک کردن زنهای خانه دار در اکثر شهرها و محلات بسیار رایج و طبیعی بود. در واقع مردم برای وقت گذرانی به این روشها رو می آوردند اما امروز دیگر این صحنه ها قابل مشاهده نیست و در عوض همه مشغول عکس گرفتن و پست کردن هستند. خانمهای خانه دار هم گروههای تلگرام و قرارهای آنلاین را ترجیح میدهند. این موضوع تنها مختص ایران نبوده و در سراسر دنیا به نحو غم انگیزی شایع است به نحوی که هر فرد به طور متوسط 40 بار در روز اکانت شبکه های اجتماعی خود را چک میکند و متوسط زمانی که از اسمارت فون خود استفاده میکند به 5 ساعت در روز بالغ میشود.
-
هرزه نگاری، هرزه پسندی و دنیای آنلاین این روزهای ما
یک سوال خیلی رایج این روزهای این است که چرا مردم در فضای مجازی (یکی از غلطترین غلطهای مصطلح این روزها در ایران همین تعبیر فضای مجازی است، من نمیدانم وقتی توییتر و فیسبوک و واتسآپ و غیره از انتخاب رییس جمهور آمریکا تا انتخابات مجلس خودمان و الگوی زندگی مردم و رواج تروریسم و همه چیزهای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهند و بخش مهمی از اقتصاد دنیا روی بسترهای به اصطلاح مجازی حرکت میکند، آیا دنیای آفلاین مجازی محسوب میشود و یا دنیای آنلاین) به شدت بد دهن، خشن و بی رحم و عوضی شدهاند؟ چرا کسی مثل امیر تتلو بیش از دو میلیون فالور پیدا کرده در حالی که استاد شجریان که تاج هنر موسیقی کشور هستند هم این تعداد عاشق ندارد. چرا مردم اینقدر سطحی نگر شدهاند که احمقانهترین خبر مربوط به یک ستاره دست چندم موسیقی یا سینما به سوژه روز جامعه تبدیل میشود در حالی که حوزه تفکر و فرهنگ و هنر به حال خود رها شدهاند؟
پاسخ در یک چیز است! تحول دیجیتال و حرکت دنیا از آفلاین به آنلاین. این مردم همان مردم هستند. قبلا هم همینقدر بددهن و خشن و بیرحم و عوضی بودهاند اما قبلا در دنیای آفلاین تعدادشان دقیقا قابل شمارش نبود! قبلا وسعت دید ما به اندازه فامیل و دوست و آشنا بود که عموما تعدادشان از 200 نفر تجاوز نمیکرد و عموما ما باور داریم که خودمان و اطرافیانمان خوبیم، اما امروز بر بستر دنیای آنلاین (تعبیر بهتر به جای فضای مجازی) وسعت دید ما به اندازه میلیاردها نفر شده و همه قارهها را در سرانگشت خود با سرعت نور میپیماییم. قبلا هم مردم آشغال پسند و سطحی بودهاند اما دیده نمیشد. مردم امروز که اینستاگرام مد شده طرفدار تتلو نشدهاند، قبلا هم حضرتش را عاشقانه میپرستیدند اما امکان نمایش و ثبت این موضوع فراهم نبوده است. قبلا هم مردم ژست دوزاری بچه پولدارها پشت بنزهایشان را به آثار هنری و فکری ترجیح میداند، اما آن روزها ابزار ثبت و اندازهگیری در کار نبود ولی امروز هست و میبینیم که تعداد لایکهای عکس کامی جان با ژست مکش مرگ ما پشت ماشین ددی خریدهاشان N برابر شعر جدید یک شاعر معاصر است.
کسی که به موزه میرفت و کار ونگوک را تماشا میکرد کسانی را میدید که آنها هم به تماشای همان هنر آمده بودند و در نتیجه این حس را میگرفت که مردم هنوز به هنر اهمیت میدهند و برایشان مهم است اما همه آن میلیونها نفری که به دیدن هنر اهمیت نمیدادند را هرگز نمیدید پس آنچه میدید را به جامعه بسط میداد. درست مثل کسانی که در تعطیلات به شمال میروند و در ترافیک 10 ساعته جاده از خودشان میپرسند که اینهمه آدم پولدار در کشور هست بعد همه هم میگویند وضع مردم خراب است!!! صد البته به لطف بسترهای دنیای آنلاین در همان ترافیک حضرات میتوانند عکسهای تکان دهنده قبرخوابها را ببینند و سری به تاسف تکان دهند. آنچه اتفاق افتاده این است که در عصر دیجیتال چیزی از دید کسی پنهان نمیماند هر چه هست روی دایره و در معرض دید است و چون حجم پستی و دنائت و حماقت در دنیا به مراتب بیش از فهم و درایت و آگاهی است در نتیجه آنچه بر بستر دنیای آنلاین بیشتر به چشم میآید همین است و بس.
-
مشاهدات عصر دیجیتال
مشاهدات عصر دیجیتال
بنا بر این است که این وبلاگ محلی باشد برای به اشتراک گذاشتن تجارب و یافتههای نگارنده به عنوان مشاهدهگری که به دنیای اطراف خود به عنوان یک سیستم دقیق و بزرگ و با ذرهبین تکنولوژی نگاه میکند.
آمار عمومی منتشر شده بسیار گویا و روان وضع موجود را روایت میکنند، ضریب نفوذ اینترنت به 83% رسیده و تعداد دارندگان تلفنهای هوشمند در کشور از مرز 60% مشترکان تلفن همراه گذشته و مصرف دیتا در کشور بیش از 4 برابر شده است. در زیر هر سقفی بیش از تعداد آدمهای زنده، گجتهای متصل و هوشمند داریم و هر روز کسب و کارهای بیشتری از قالب سنتی خود خارج شده و لباس عصر جدید را بر تن میکنند به نحوی که امروز از 30 برند برتر جهان یک سوم آنها تجارت خود را بر پلاتفرمهای دیجیتال ساختهاند.
که البته این به خودی خود پدیده مبارکی است لابد و به آگاهی و رفاه بیشتری باید بیانجامد اما ظاهرا این سکه روی دیگری هم دارد. واقعیت این است که دنیا تغییر کرده است و در حالیکه سایرین عمارتهای سر به فلک کشیده خود را در شانگهای و پالو آلتو میسازند تا هر روز بیش از پیش ما را درگیر بندهای نامحسوسی که بر همه ابعاد زندگی ما زدهاند بکنند، ما در ایران مثل آلیس در سرزمین عجایب، مشغول بازی با اسباب بازیهای عصر دیجیتال نظیر تلگرام و اینستاگرام و … شدهایم.
Google تا 50 سال آینده را برنامه ریزی کرده و امروز خیلی از ما حتی بدون مشورت با او مسیر سر کار رفتنمان را هم انتخاب نمیکنیم، Apple با آیفون و آیپد رنگ دیگری به جهان زد و صنعت چاپ، پرداخت، موسیقی و خیلی چیزهای دیگر را برای همیشه تغییر داد. واقعا چه کسی فکر میکرد با 5 دلار در ماه همه آرشیو موسیقی جهان را به ما تعارف کنند؟ SAP امروز 63% تراکنشهای تجاری جهان را مدیریت میکند و در حال آماده کردن مقدمات وصل کردن همه تجارتهای بزرگ جهان به هم و بردن تجارت به سطحی دیگر است.
سوال این است، ما در ایران چه میکنیم؟ ما به عنوان تنها نسلی از بشر که هم دوران سنتی و Disconnectedness را تجربه کردهایم و هم عصر دیجیتال را چه برداشتی از این عصر داشته و به دنبال ساختن چه آیندهای هستیم؟ سیاستگذاری و پیشرو بودن پیشکش ما حتی کاربر خوبی هم برای اینهمه فناوری نبودهایم. واضح است که در غیاب درک صحیح مردم و سیاستگذاران از مختصات دنیای جدید ما صرفا به بازیچه تبدیل خواهیم شد تا بازی ساز و بازیگر.
امروز ظاهرا همه کس همه چیز را میداند و این توهم بلای جان همه شده است. یکی از پیامدهای عصر دیجیتال توهم آگاهی و دانستن است دانشمان را از توییتهای 140 کارکتری و کپشنهای اینستاگرامی میگیریم و باور داریم که همه چیز در سرانگشتان ماست در حالیکه ما همه عمله بی جیره و مواجب زاکربرگ و شرکا هستیم و هر روز بیش از پیش به آنها میگوییم که چگونه بر افکار و اعمال ما مسلط شوند. غولهای فناوری که تعدادشان هر روز در لیست ارزشمندترین برندهای جهان بیشتر میشود (لیست صد برند برتر جهان) برای بلعیدن همه دنیای دیجیتال فردا روزشماری میکنند و ما معصومانه در خواب ناز! برای ما عصر دیجیتال معنایی بیش از تلگرام و اینستاگرام و جابجا کردن ویدیوهایی زندگی شخصی دیگران ندارد.
همه آنچه در این وبلاگ به اشتراک خواهم گذاشت، تلاشی است برای ارتقا سطح آگاهی جامعه از تحولات عصر دیجیتال و تاثیرات آن بر کسب و کارها و مدیریت کار و زندگی این روزهای ما. قدر مسلم دانش و تجربه محدود نگارنده و گستردگی حوزه مورد بحث نقایص زیادی را به دنبال خواهد داشت که امیدوارم با همراهی مخاطبان هر روز بهبود یابد.