Tag: مدیر سه لتی

  • به احترام بانوی ایرانی و تحول دیجیتال

    اینکه ساعت ۱:۲۰ دقیقه صبح اسنپ بگیری و ۲۰ تا اسنپ هم در اطرافت باشند اصلا جای تعجب ندارد، اما اینکه کسی که درخواست سفر شما را قبول کرده و اون وقت شب شما را به مقصد میرساند یک خانم دانشجو با یک پژو۲۰۶ باشد حتما جای تعجب و البته ستایش دارد.

    تحول دیجیتال و اسنپ

    از این جهت جای ستایش دارد که بدون تحول دیجیتال و پدیده های مبارکی مثل اسنپ، امکان نداشت و ندارد و نخواهد داشت که هیچ خانم نیمه عاقلی هم دست به چنین ریسکی بزند.

    همانطور که قبلا نوشته بودم و میدانید با اسنپ هویت مسافر، مکانی که سوار شده و مکانی که میخواهد برود و اطلاعات حساب بانکی او راستی آزمایی شده و جای هیچ ریسکی نیست. دعوایی هم بر سر کرایه و یا پیدا کردن آدرس نیست! پس چرا یک خانم دانشجوی با شرف و با همیت نباید برای کسب درآمد مشروع اقدام به این کار بکند؟

    یادم میآید که چند ماه پیش که هنوز اپلیکیشنهای مشابه اسنپ توسط از ما بهتران راه اندازی نشده بود، مدیران سه‌لتی عزیز ما، داشتند برای امنیت مسافر یقه جر میدادند و بعدتر که دوستانشان اپلیکیشن مربوطه را راه انداختند مشکل امنیتی حل شد. حالا کجا هستند مدیران سه‌لتی ما تا ببینند برداشت مردم از امنیت را.

    بانوی ایرانی

    این روزها با ربات تلگرام از شیرینی فروشیهای شیرینی میخریم که مغازه ای ندارند. از گل فروشی گل میخریم که مغازه متری صد میلیون تومانی ندارد! یک بانوی ایرانی با سلیقه در صفحه اینستاگرام خود تبلیغش میکند و به لطف تحول دیجیتال به صورت آنلاین میتوانیم پولش را پرداخت کنیم. به احترام این بانوان و تحول دیجیتال باید کلاه از سر برداشت و کمکشان کرد.

    پانوشت: در مواجهه با دوستان و شرکای خارجی که بعضا کشورهای دیگر منطقه را دیده‌اند، همیشه با غرور و افتخار از نقش خانمها در اقتصاد کشورمان و حضور پر رنگشان در اجتماع حرف میزنم.

    واقعا اگر درک کنیم که اطرافیان ما پاکستان و افغانستان و عربستان و عراق و بحرین و مصر و قطر و سایرین هستند و در ما خاورمیانه ای هستیم که هنوز زنان برای داشتن حق رانندگی و یا مشارکت سیاسی و یا حتی خرید قهوه از استارباکس دارند میجنگند آنوقت ارزش حضور زنانمان در اجتماع و اقتصاد و سیاست را میفهمیم.

    زنان در جهان عرب

    طرفه اینکه خانمها هر جا امکان داشته خوب حق خودشان را میگیرند و تسلیم هیاهوهای متحجرین وطنی که زن را کارخانه بچه سازی و سرویس دادن به آقایان میدانند نمیشوند.

  • تحول دیجیتال و پیکهای موتوری روی اعصاب ما

    این روزها در سایه تحول دیجیتال ، تنبلی ذاتی آدمها هر روز بیش از دیروز قابلیت بروز و ظهور پیدا کرده است. در دنیای آفلاین اگر میخواستیم کتاب بخریم باید به میدان انقلاب میرفتیم و بعد از زیر و رو کردن کلی کتابفروشی در آن هنگامه بی پایان کتاب مورد نظر را پیدا میکردیم یا اینکه دست از پا درازتر پس از صرف ساعتها وقت به خانه برمیگشتیم.

    در دنیای آفلاین اگر میخواستی دارو یا میوه یا خواروبار و گل و شیرینی و هزار چیز دیگر بخری باید به خودت زحمت میدادی و از خانه خارج میشدی.

    برای خرید لوازم آشپزخانه و مبلمان هم راهی نبود مگر رفتن به بورسهای محلی در هر شهر، جایی که دهها مغازه از یک صنف کنار هم قرار گرفته بودند و با راست و دروغهایشان گیجت میکردند.

    تحول دیجیتال و کسب و کار آنلاین

    در سایه تحول دیجیتال اما خرید بیمه و بلیط هواپیما و رزرو هتل و سفارش ماشین نو یا دست دوم و بازار مکاره اجناس دست دوم و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید هم آنلاین شده است و برای هر کاری اقلا ۱۰ تا سایت و اپلیکیشن وجود دارد. از خرید میوه گرفته تا سفارش گل برای نامزد بازی و خرید زیورآلات و کتاب و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید.

    برای اینکه در میان صدها وبسایت مختلف (بخوانید فروشگاه مختلف) گیج و پریشان نشوید و وقتتان تلف نشود، یک سری وبسایت بوجود آمده است که کارشان معرفی محصولات مختلف، مقایسه آنها و ارائه بهترین پیشنهاد به شما است.

    در واقع آن همه وقتی که ما برای مقایسه مابین محصولات مختلف و فروشنده های مختلف صرف میکردیم امروز در قالب وبسایتهایی که برای ما بهترین پیشنهادها و محصولات را در سراسر دنیا مقایسه کرده و معرفی میکنند تبدیل به یک جستجو و فیلتر ساده شده است.

    اتفاقی که در حال وقوع است این است که در اثر تحول دیجیتال آن چیزی که در فرهنگ دنیای آفلاین اسمش فروشگاه بود دارد از موضوعیت خود خارج شده و تبدیل به وبسایت میشود. واقعا برای اینکه یک شیرینی فروشی داشته باشید، دیگر لازم نیست متری صد میلیون تومان پول مغازه بدهید، چیزی که لازم است این است که محصول خوبی در هر کجا که دارید تولید کنید و دیجیتال مارکتینگ بلد باشید.

    همه این فروشگاهها هم اینقدر به ما لطف دارند که سفارشات ما را به رایگان دم در آپارتمان ما به ما تحویل میدهند. خیلی هم عالی! به دنیای تنبلهای تکنولوژیک خوش آمدید!

    تحول دیجیتال

    روندی که توضیح دادم تبعات متعددی را با خود به همراه آورده و یا خواهد آورد که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد اما در این نوشته قصد داریم به یکی از ابتدایی ترین تبعات این روند بپردازیم.

    یکی از نتایج مهاجرت از کسب و کار آفلاین به کسب و کار آنلاین ایجاد یک کسب و کار جانبی بسیار بزرگ به نام حمل و تحویل سفارشات آنلاین است. به هر حال یکی باید اینهمه خرید آنلاین ما را به دست ما برساند؟ آیا اینکار قابلیت آنلاین و دیجیتال شدن دارد؟ پاسخ با وجود پهپادها روشن است، اما تا وقتی که روند استفاده از پهپادها تا سوپر مارکت و رستوران محل ما توسعه پیدا نکرده چگونه باید به این سوال پاسخ داد؟

    در کشور ما پاسخ استفاده از پیکهای موتورسوار است. موتورسیکلتهایی که قبلا برای جابجایی آدمها استفاده میشد امروز بیشتر برای تحویل سفارشات آنلاین و غیر حضوری استفاده میشود. همزمان با افزایش فروشگاههای آنلاین تعداد این پیکهای موتوری رو به افزایش خواهد گذاشت و دیری نخواهد پایید که شهر به تسخیر این موتوریها درخواهد آمد (همین الان هم وضعمان بهتر نیست).

    آلودگی موتورها

    موتوریهایی که هر کدام چهار برابر یک خودرو سواری وطنی هوا را آلوده میکنند و به اندازه یک تراکتور آلودگی صوتی دارند. نه قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و نه اینکه ریالی مالیات پرداخت میکنند، نه بیمه تامین اجتماعی دارند و نه بازنشستگی و مرخصی. این یعنی توسعه غیر متوازن و ایجاد ناهنجاری و بی عدالتی اجتماعی.

    آلودگی موتورها

    نمودار فوق سهم وسائل نقلیه مختلف در آلودگی هوا را نشان میدهد.

    مسلما دولتمردان ما خیلی کارهای مهمتری از حفظ ریه ها و اعصاب ما و کاهش ترافیک و دغدغه های عدالت اجتماعی دارند اما اگر روزی یکی از این مدیران سه لتی مربوطه سرش خلوت شد، کافی است چند تا قانون ساده بگذارد.

    اول اینکه تولید موتورسیکلت بنزینی را ممنوع کند و به کارخانه ها برای تغییر تکنولوژی تولید و به مردم برای خرید موتور برقی وام بدهد.

    دوم اینکه به کار گرفتن موتوریها به اینصورت را ممنوع کند و کارفرما را موظف به استخدام قانونی موتوریها بکند. اینطوری دیگر برای پیتزا فروشی سر کوچه ما صرفه اقتصادی نخواهد داشت تا پیک خودش را داشته باشد و شرکتهایی شکل خواهند گرفت که کارشان ارائه خدمات تحویل به فروشگاهها خواهد بود و آنها موتوریها را استخدام خواهند کرد.

    سوم اینکه برای تصحیح نحوه رانندگی موتور سواران متخلف، جریمه های سنگین به شرکتهایشان ببندد و مطمئن باشد که آنها خود راه حل مشکل را خواهند یافت.

    مسلما هزینه تحویل سفارشات هر روز رو به رشد خواهد بود و در نتیجه من فکر میکنم، در یک افق زمانی نه چندان بلند مدت، مراکز خرید آنلاین ایجاد خواهند شد. به این معنا که معادل آنلاین پاساژهایی مانند پالادیوم در تهران روی اینترنت ایجاد خواهند شد که تعداد زیادی فروشگاه در کنار هم قرار گرفته و شما سفارشهای مختلف خود را به فروشگاههای آنلاین آن خواهید داد و نهایتا یک بار عملیات تحویل سفارشها برای شما به صورت همزمان صورت میگیرد.

  • فیل تحول دیجیتال در تاریکخانه مدیران سه‌لتی

    مقدمه

    مجموعه ورزش انقلاب در شهر تهران، بی شک یکی از ثروتهای بی بدیل این شهر بوده و وجودش غنیمتی است برای کسانی که میخواهند اندک زمانی را دور از هیاهوی شهر، به خود و دوستانشان بپردازند.

    مسلما باشگاه انقلاب یکی از مکانهای مورد علاقه من بوده و برای همه زحماتی که مدیران مجموعه کشیده اند ارزش و احترام قائلم، اما به نظرم آمد که از این تجربه کاربری وحشتناک خودم استفاده کنم تا هم شاید مشکل حل شود و هم اینکه موضوع درک تحول دیجیتال به خوبی مطرح شود.

    قصدم از نوشتن این پست، این است که نشان دهم چگونه عدم درک صحیح از الزامات تحول دیجیتال میتواند اختلالات جدی در کسب و کارها ایجاد کرده و همه را از کرده خود پشیمان کند.

    اصل موضوع:

    مدتی است که مدیریت مجموعه، تصمیم گرفته است تا کار خرید بلیط مهمانها را که قبلا با دریافت وجه نقد و توسط نگهبانان با کمترین کنترل ممکن به انجام میرسید، از طریق وبسایت مجموعه و صرفا با پرداخت الکترونیکی به انجام برساند.

    تا اینجا، مشکل به درستی تشخیص داده شده و راه حل هم تقریبا همین است که انتخاب شده است.

    مشکل اما از اینجا آغاز میشود که مثل همه چیزهای دیگری که مدیران سه‌لتی تصمیم به اصلاحش میگیرند، راه حل اجرا شده نه تنها منجر به درست کردن ابرو نشده بلکه چشم طرف را هم از حدقه بیرون آورده است.

    برای اینکه حرف بی سند و مدرک نزده باشیم بیایید یکبار راه حل طراحی شده را با هم مرور کنیم:

    • در هنگام ورود به مجموعه شما متوجه میشوید که باید از طریق درگاه اینترنتی مجموعه بلیط مهمان تهیه کنید. نگهبان شما را به گوشه ای راهنمایی میکند تا کار انجام شود. (دهها نفر دیگر هم در همین وضع مشغول ور رفتن با گوشی خود هستند)
    • وارد سایت مجموعه میشوید. http://enghelabsportcomplex.ir/
    • قسمت بلیط میهمان را انتخاب میکنید (یک کلیک)

    • کد عضویت خودتان را که یک شماره 14 رقمی است وارد میکنید. و دکمه تایید را میزنید. (15 کلیک)
    • تاریخ بلیط را به شکل روز و ماه و سال و تعداد بلیط را مشخص میکنید. (4 کلیک)

    • یک کد 6 رقمی را برای اثبات اینکه ربات نیستید وارد میکنید و دکمه پرداخت را میزنید. (2 کلیک)
    • صفحه مرور اطلاعات برای شما باز میشود و همه اطلاعات داده شده تا کنون برای تایید به شما نمایش داده میشود و شما باید با یک تیک شرایط استفاده از مجموعه را قبول کنید و سپس به درگاه پرداخت شرکت سداد وصل میشود. (2 کلیک)

    • بعد از وصل شدن به درگاه باید همه کارهای نرمال اعم از وارد کردن شماره کارت 16 رقمی، رمز دوم حداقل 5 رقمی، کد سه رقمی امنیتی و تاریخ انقضای 4 رقمی و کد امنیتی 6 رقمی را وارد کنید. (حداقل 34 کلیک)

     

    • دکمه پرداخت را میزنید و با تکمیل خرید به سایت مجموعه باز میگردید و از ماشین پیاده شده و تاییدیه را روی موبایل به نگهبان نشان میدهید و او کد تاییدیه را وارد سیستم میکند.

    باشگاه انقلاب

    چند نکته:

    • قاعدتا شما با لپتاپتان به باشگاه انقلاب نمیروید و همه این پروسه روی اسکرین اسمارت فونها قرار است انجام شود.
    • انجام همه این پروسه نیازمند حداقل 58 کلیک برای ورود اطلاعات و رفتن به 5 اسکرین مختلف است.
    • حداقل مدت زمان انجام برای طی پروسه برای یک کاربر حرفه ای و مسلط، در صورتیکه اشتباهی در ورود اینهمه اطلاعات نداشته باشد 4 دقیقه خواهد بود.
    • برای ثبت کد لازم است از ماشین پیاده شوید و گوشی خود را به دست نگهبان بدهید.
    • کندی و پیچیدگی راه حل، باعث بوجود آمدن صف طویلی از خودروها برای ورود به مجموعه در هر سه ورودی و پس زدن ترافیک به گذرگاههای اطراف میشود.

    برای حل هر مشکلی از طریق ابزارهای دیجیتال، اولین و مهمترین نکته طراحی یک تجربه کاربریUser experience  بسیار ساده و سریع است، که در این مورد توسط طراح محترم و ناکاربلد به کلی نادیده گرفته شده است.

    سوال این است که:

    واقعا آیا استفاده از سرویس آسان پرداخت یا یکی از ارائه دهندگان سرویس پرداخت روی USSD به ذهن طراح نرسیده است؟

    آیا نمیشد اقلا کاری کرد که هر عضو مجموعه، یکبار چندین بلیط مهمان بخرد و با یکبار طی کردن پروسه شگفت انگیز طراحی شده، چندین بار مهمان وارد کند؟

    نمیشد اقلا کاری کرد که یک بارکد روی کارتها داشت، که با اسکن کردن بارکد اقلا تعدادی کلیک حذف شوند؟

    نمیشد یک دستگاه خودکار(شبیه همانی که در فرودگاه از ما عوارض خروجی میگیرد) در سه ورودی کار گذاشت، که آدمها با اسکن کردن کارت عضویت و استفاده از کارت بانکی خود در 20 ثانیه بلیط بگیرند؟

    حضرات یک چیزی شنیده‌اند که همه چیز باید دیجیتال شود و احتمالا اولین پسرخاله دم دست خودشان را هم صدا کرده‌اند تا Solution بدهد؛ غافل از اینکه آنجایی که حضرات مدیران سه لتی از فیل تحول دیجیتال لمس فرموده‌اند، دم فیل هم نبوده است.

    فیل تحول دیجیتال

    پیل اندر خانهٔ تاریک بود

    عرضه را آورده بودندش هنود

    از برای دیدنش مردم بسی

    اندر آن ظلمت همی‌شد هر کسی

    دیدنش با چشم چون ممکن نبود

    اندر آن تاریکیش کف می‌بسود

    آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد

    گفت همچون ناودانست این نهاد

    آن یکی را دست بر گوشش رسید

    آن برو چون بادبیزن شد پدید

    آن یکی را کف چو بر پایش بسود

    گفت شکل پیل دیدم چون عمود

    آن یکی بر پشت او بنهاد دست

    گفت خود این پیل چون تختی بست

    همچنین هر یک به جزوی که رسید

    فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید

    از نظرگه گفتشان شد مختلف

    آن یکی دالش لقب داد این الف

    در کف هر کس اگر شمعی بدی

    اختلاف از گفتشان بیرون شدی

  • خرید یا تولید ERP مساله این است!

    در گذر زمان

    در پانزده سال گذشته سازمانهای بسیاری را به عنوان مشتری ملاقات کرده و بعضا وارد بحثهای جدی و پیچیده ای شده ایم، که گذر زمان بعدا درستی و یا نادرستی مواضع طرفین را مشخص کرده است.

    یکی از این بحثهای بسیار داغ این بوده است که آیا سازمانها باید به دنبال تولید (سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی) ERP مختص خود باشند و یا باید از سیستمهای خارجی استفاده کنند. این موضوع در عالی ترین سطوح سازمانهایی بسیار بزرگ و مهم کشور مطرح شده و بارها و بارها چنانچه در اینجا نوشته ام آزموده شده است.

    ERP

    اندر حکایت مدیران سه لتی و جناب آیلان ماسک

    این بار اما در یک جلسه یکی از مدیران (به قول رضا امیر خانی) سه لتی، که سابقه من در این حوزه و مواضعم را میدانست انگار که سالها انتظار این لحظه را میکشید، خبر تهیه نرم افزار ERP داخلی شرکت تسلا توسط CIO این شرکت را که پرینت گرفته بود، فاتحانه جلوی من انداختند و فرمودند که: ای انسان گمراه، بر سر عقل بیا! ببین حتی تسلا و ایلان ماسک هم حرف ما را تایید کردند و تو پدر سوخته ۱۵ سال است که ما را مسخره میکنی!!!

    واقعا مانده بودم در این که تراکتور را روشن کنم و از روی عالیجناب عبور کنم، یا اینکه کظم غیظ کنم و بی خیال ماجرا بشوم. نهایتا تراکتور درونم فعال شد و با سرعت 120 کیلومتر در ساعت به حرکت در ـمد.

    خدمت حضرتش عرض کردم که: ای بزرگوار جنابعالی درست میفرمایید و قطعا ایلان ماسک و تیمش راه درستی را رفته اند اما، جسارتا اندک تفاوتی این وسط هست که شاید بد نباشد خاطر ملوکانه به آن توجه فرمایند.

    آیلان ماسک

    این آقایی که شما تصمیمش را دلیل بر درستی مواضع خود گرفته اید، قبل از اینکه به این تصمیم برسد با ۲۸ هزار دلار از پول پدرش شرکت ZIP2 را تاسیس کرد، که بعدا آنرا ۳۰۰ میلیون دلار فروخت! بعدتر Paypal را تاسیس کرد و در سال ۲۰۰۲ این شرکت را به یک و نیم میلیارد دلار به eBay فروخت!

    بعدترتر SpaceX را تاسیس کرد که پیشروترین شرکت هوا و فضایی خصوصی جهان است! این وسطها هم از سر بیکاری و کنجکاوی شرکت تسلا را به عنوان اولین شرکت موفق جهان در تولید انبوه خودروی درست و حسابی برقی و کاملا هوشمند به دنیا معرفی کرد! برای اینکه پسر خاله اش احساس تنهایی نکند، Solarcity را راه انداخت که بزرگترین تولید کننده انرژی خورشیدی در آمریکا است! Hyperloop و OpenL را هم به شما تخفیف میدهم که مشتری بشوی. حضرتعالی و سایر دوستان در کارنامه خود چی کرده اید جز هدر دادن پول نفت؟

    برای اینکه بتوانیم بگوییم که SAP و سایر غولهای تولید سیستمهای مدیریتی نمیفهمند چکار دارند میکنند و یا سیستمشان به درد ما نمیخورد، باید اقلا نصف این بابا دستاورد داشته باشیم والا شاید بد نباشد، مانند Microsoft که بعد از کلی سر و کله زدن با خودش رفت و سیستم منابع انسانی Success Factor را از SAP برای استفاده داخلی خرید، (لینک خبر) دهانمان را ببندیم و حرف اضافه نزنیم. وقتی مایکروسافت که خود در حوزه تولید سیستم مدعی است به برتری یک سیستم دیگر گردن مینهد دیگر واقعا هر چیز دیگری صرفا یک شوخی بیمزه محسوب خواهد شد.

    ضمنا تولید خودروهای هوشمند و برقی که با مشخصاتی که تسلا تولید میکند، در هیچ شرکتی دیگری اتفاق نیافتاده و مسلما Best practice مورد نظر در این حوزه هم نزد کسی به جز خود تسلا نمی تواند باشد و در نتیجه کاملا منطقی است که خود تسلا باید برای خودش برنامه ریزی کرده و سیستم بنویسد نه کس دیگری! والا اگر قرار بود تسلا هم فوقش پژو ۲۰۶ تولید کند شاید بد نبود مثل سایر ۶۳۰۰ خودروساز دیگر جهان به سراغ SAP برود.

    erp

    وانگهی مگر ۸۰ میلیون دلار پول بی زبان را به پژوهشکده انرژی ندادیم تا برای صنعت نفت ERP بنویسد؟ مگر ۱۰ سال طول نکشید که بفهمید که پولتان سوخت که هیچ، آبرویتان که رفت که هیچ، ده سال هم صنعت را عقب انداختید! این حضرات اگر گفتند خودمان انجام میدهیم در ۴ ماه هم انجام دادند نه اینکه در ۱۲۰ ماه تازه بفهمند که نمیتوانند کار را انجام دهند.

    خلاصه دردسرتان ندهم، به دلیل اینکه نمیخواهم فیلتر بشویم، از بیان سایر جزییات معذورم، اما شاید بد نباشد یکبار دیگر تکرار کنیم که، هیچکس منکر توان داخلی در برنامه نویسی و توسعه نرم افزار نیست اما، باید توجه داشت که یک سیستم ERP صرفا یک نرم افزار نیست، بلکه دانش و تجربه مختص هر صنعت و  best practice های موجود در سطح جهان است که، در قالب یک نرم افزار عرضه میشود. شما نمیتوانید وقتی تقریبا همه بزرگان صنایع بالغ و شکل گرفته ای مانند نفت و گاز و یا معدن در همه جای جهان از SAP به عنوان Digital Core خود استفاده میکنند حتی تصور کنید که با صرف هر زمان و هزینه ای بتوانید یک سیستم داخلی مختص خودتان را توسعه دهید.

    روزگاری بود که ما به دنبال توجیه منافع یکپارچگی در سطح سازمانها و استاندارد سازی بودیم اما امروز تجارتهای عمده دنیا با سرعتی خیره کننده در حال یکپارچه شدن هستند و شاید برای جزیره ای فکر کردن در کلان تجارت هم خیلی دیر باشد.