پالت

تلویزیون ندیدن حسنهای بسیاری دارد اما از معایبش هم این که گاهی چیزهای زیبایی را از دست میدهی!

امروز در حال رانندگی در نم باران و مه با سرعت زیاد بودم و این آهنگ کلا دنیای من را به تسخیر خودش درآورده بود. به مقصد که رسیدم برای دوستان از حظ وافر و کشف بزرگم تعریف کردم که ای کاش نمیکردم! ظاهرا این نوای زیبا، آهنگ تیتراژ یک سریال معروف است و من آخرین نفری بودم که آنرا میشنیدم. به هر حال اینجا قرارش میدهم برای ثبت خاطره یک دلتنگی و تنهایی در اتمسفری بی نظیر. مرسی از دوست عزیزی که این شادی را وام داد.

تو بیا ای یار دیرین تو بیا ای شور شیرین که به صحراها و دریاها بباریم
تو بیا ای باد و باران به تنه خشک خیابان شاخه ای از باغه فرداها بکاریم

تو بیا با هم دوباره در شبه سرخ ستاره آسمانی از کبوترها بپاشیم
تو بیا ای خنده ی دور در سحرگاهان پر نور سرخوشو خندان لبو دیوانه باشیم

تمام کهکشان نشانه از تو دارد زمان بدون تو سر گذر ندارد
جهان به اعتبار خنده ی تو زیباست بهشت من همین دقیقه ها همینجاست

تو بیا با من نگارا تازه کن هوای ما را تو بیا ای جان که با تو بزنم دل را به دریا
تو بیا ای یار دیرین تو بیا ای شور شیرین تو بیا تا شب دوباره سر زند ماه و ستاره

تمامه کهکشان نشانه از تو دارد زمان بدونه تو سر گذر ندارد
جهان به اعتبار خنده ی تو زیباست بیا تمام ناتمام ما همینجاست

 

۷ دیدگاه ها

پاسخ دادن به مراقب باشیم جیبمان را نزنند | سایت شخصی حمید طهماسبی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *