از رنجی که رهایمان نمیکند

دو سال و نیم پیش بود که اول بار میرخان را دیدم و از آن روز صدها بار توضیح داده ام که آن کلیپ کذایی کاملا تصادفی ضبط شده و سناریویی در کار نبوده است. دهها بار به آدمهای دور و نزدیک توضیح داده ام که چرا هیچ کاری نمیشود کرد و این داستان هنوز هم هرازگاهی سر از جایی درمیاورد. بعضی وقتها که به آن مجتمع میروم میرخان را میبنیم که بزرگ شده ولی آشش همان آش است و کاسه اش هم همان و آخرین بار هم روز تولدم بود که به خودم به جشن کوچکی که داشتیم بردمش.

هر چه هست از عوارض دنیای دیجیتال است که محتوی را که تولید کردی دیگر صاحبش نیستی و دکمه سبز و قرمزی هم برای حرکت یا توقفش برایت وجود ندارد. یک روز در موسیقی فرامرز اصلانی، یک روز در افتتاحیه یک خیریه و یک روز در افتتاح یک شبکه خبری! دیشب اما میکس آهنگ بچه های کار از تتلو باعث شد که کلیپ بسیار تاثیرگذارش را ببینم. حیف از امیر تتلو با آنهمه استعداد که در هزارتوی سیستم استعدادکش کشور ما کسی بالای سرش نبود تا درست و غلط را نشانش بدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *