کاش همه ما بتوانیم خفه بشویم

هر بار از جلوی این آپارتمان عبور میکردیم، انبوه جعبه­ های دلیوری آمازون خودنمایی میکرد.  در دلمان و گاهی با همدیگر میگفتیم که این یارو چقدر بیحال و تباه است که هرگز موفق نمیشود همه چیزهایی که سفارش میدهد را به داخل خانه ببرد!

بارها به شوخی میگفتیم که بد نیست یکی دو تا از این جعبه ­ها را برداریم و سر به سرش بگذاریم تا اینکه یک روز در صندوق پستی همه همسایه­ ها یادداشتی گذاشتند.

همسایه­های عزیز، ما فرزندی داریم که بیماری تنفسی دارد و ورود هر گونه وسیله غیر استرلیزه به خانه ما سبب تشدید بیماری او میشود و ………….

 

با خودم گفتم ای کاش آپشنی در آدمیزاد وجود داشت که کلا و در همه شرایط میتوانست خفه بشود.

۵ دیدگاه در “کاش همه ما بتوانیم خفه بشویم

  1. متأسفانه همه چیز بی شک اون چیزی که به چشم میاد یا حتی فکری که بر اساس تأمل اولیه بهش میرسیم یا حتی بعد از تأمل ثانویه ی بلند مدتی بهش میرسیم نیست چون همیشه پارامتر هایی هست که ازشون باخبر نیستیم
    و جالبه که اگر به شکلی دقیقن شبیه آزمایش گربه شرودینگر هستش که نمیشه به یقین گفت چیزی که مشاهده میشه با چیزی که ما در نظر داریم یکیه
    تا زمانی که در جعبه باز نشده نمیشه چیزی گفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *