کاش همه ما بتوانیم خفه بشویم

هر بار از جلوی این آپارتمان عبور میکردیم، انبوه جعبه­ های دلیوری آمازون خودنمایی میکرد.  در دلمان و گاهی با همدیگر میگفتیم که این یارو چقدر بیحال و تباه است که هرگز موفق نمیشود همه چیزهایی که سفارش میدهد را به داخل خانه ببرد!

بارها به شوخی میگفتیم که بد نیست یکی دو تا از این جعبه ­ها را برداریم و سر به سرش بگذاریم تا اینکه یک روز در صندوق پستی همه همسایه­ ها یادداشتی گذاشتند.

همسایه­های عزیز، ما فرزندی داریم که بیماری تنفسی دارد و ورود هر گونه وسیله غیر استرلیزه به خانه ما سبب تشدید بیماری او میشود و ………….

 

با خودم گفتم ای کاش آپشنی در آدمیزاد وجود داشت که کلا و در همه شرایط میتوانست خفه بشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *