Category: عمومی

  • آلمان ، سرزمین مردم

    آلمان ، سرزمین مردم

    Deutschland به معنای سرزمین مردم نام اصلی کشور آلمان است. این کشور با 357 هزار کیلومتر مربع مساحت و 85 میلیون نفر جمعیت بزرگترین کشور اروپایی و موتور محرکه اقتصاد منطقه یورو به شمار میرود.

    در بین هزاران شهر و روستای که در سراسر خاک این کشور پراکنده شده‌اند، فقط چهار شهر هامبورگ و برلین و مونیخ و کلن جمعیتی بالای یک میلیون نفر دارند و 9 شهر دیگر هم به زحمت به 500 هزار نفر جمعیت میرسند.

    جالب اینجاست که از نظر امکانات فراهم شده برای مردم، اصلا فرقی ندارد که شما در برلین پایتخت زندگی کنید یا در یک روستای دورافتاده در مرز آلمان و هلند. برترین دانشگاهها و خدمات بهداشتی و اجتماعی هم در سراسر آلمان گسترده شده است.

    دروازه بوندنبرگ در آلمان

    شهرهای کوچک در واقع رمز اصلی اقتصاد بسیار قدرتمند آلمان هستند. در هر یک از این شهرها کارخانه‌ای هست که در نوع خود در جهان بهترین است. از خودروهای طراز اول گرفته تا خدمات مهندسی و بهترین سیستمهای مدیریت سازمان. از تولید سوسیس و بستنی گرفته تا لنز دوربین و فیلترهای صنعتی و بهداشتی و دستگیره در و شیرآلات بهداشتی و هر چیز دیگری که به عقل آدمیزاد برسد یا نرسد.

    آلمان

    مردم به شکل شگفت‌انگیزی منظم و قانونمند و اهل کار و تلاش هستند. در مورد همه چیز بسیار سیستماتیک فکر و در ساده ترین حالت برای رفاه حال مردم تعریف شده است. شبکه زمینی راههای این کشور همینطور قطارهای اکسپرس بین شهری و خطوط هوایی متعددی که آلمان را به همه جای دنیا متصل میکنند در جهان بی نظیر است.

    آلمان قهرمان جهان

    آلمان در فرهنگ و ورزش هم سرآمد است. تیمهای ورزشی این کشور همیشه در سطح اول دنیا حاضر بوده و مقامهای اول تا سوم را بدست میآورند. این کشور دارای رتبه ششم شاخص توسعه انسانی در جهان است.

    شهر کلن در آلمان

    آلمان چهارمین کشور جهان از نظر تولید ناخالص داخلی و سومین صادر کننده عمده کالا و خدمات در جهان با ارزش بیش از هزار میلیارد دلار در سال است. بیش از 70% از اقتصاد آلمان بر اساس خدمات و 29% آن بر اساس صنایع داخلی و مابقی بر اساس کشاورزی تعریف شده است.

    اینفوگرافی آلمان

    چند نکته باریک تر از مو

    برای زندانی که سعی در فرار از زندان داشته باشد هیچ مجازاتی در نظر گرفته نشده است. در واقع تلاش برای فرار و آزاد بودن به عنوان یک غریزه انسانی به رسمیت شناخته شده است.

    تمام شدن بنزین در بزرگراه جرم است! در واقع شما اگر آدم عاقلی باشید شبکه توزیع سوخت به گونه ای تنظیم شده است که هرگز سوخت شما تمام نخواهد شد. اگر هم آدم عاقلی نباشید پس نباید اجازه رانندگی داشته باشید.

    آلمان معتبرترین پاسپورت جهان را با اجازه سفر بدون ویزا به 177 کشور دارد.

    آلمان و ژاپن دارای منفی ترین نرخ رشد جمعیت در جهان هستند. این موضوع سبب شد تا دوهزار مدرسه در این کشور در فاصله سالهای 1999 تا 2009 به دلیل کمبود دانش آموز تعطیل شوند.

    تحصیلات در هر سطحی و برای همه رایگان است حتی مهاجرین!

    در صورتیکه یک سرباز تشخیص دهد که فرمانده او دستوری بر خلاف اصول انسانی صادر کرده است حق سرپیچی دارد.

    بودجه نظامی آلمان تا همین اواخر از هزینه‌ای که آمریکاییها برای حیوانات خانگی خود میکردند کمتر بود.

    در بسیاری از بخشهای تعداد زیادی از بزرگراههای آلمان محدودیت سرعت وجود ندارد.

    حقوق متوسط یک معلم در آلمان 7 هزار یورو پس از کسر مالیات است.

    قول شفاهی اگر در دادگاه اثبات شود، همان ارزش قرارداد کتبی را دارد.

    رانندگی در حالت مستی یک جرم جنایی است! اگر سرنشین غیر مستی در ماشین یک راننده مست باشد و دستگیر شوند، فرد هشیار هم شریک جرم است و گواهینامه او هم باطل میشود. آن شخص و مشروب فروشی هم که با آگاهی از قصد رانندگی آن راننده مست اجازه خروج به او داده است مجرم است و مجازات میشود.

    نمایندگان پارلمان و خیلی از مقامات دولتی حقوق مادام العمر میگیرند. در فلسفه این موضوع آمده است که برای جلوگیری از فاسد شدن حاکمان ارشد و قانون گذاران باید زندگی آنان برای همیشه تامین شود. در مقابل حتی با یک یورو سوءاستفاده مقامات به شدیدترین وجه ممکن برخورد میشود. (لینک خبر انتقاد از سفر پر هزینه صدراعظم به جام جهانی)

    مطالعه، ورزش و محیط زیست

    شهروندی آلمان

    یکی از دوستانم تعریف میکرد که پس از پایان مراحل اداری اخذ اقامت برای زندگی در آلمان و زمانی که شما به عنوان شهروند این کشور به رسیمت شناخته میشوید، اولین چیزی که به شما میدهند یک کارت عضویت رایگان در کتابخانه شهر، یک کارت عضویت رایگان در باشگاه ورزشی دولتی شهر و یک دسته کیسه زباله است!

    پیام ساده است: ذهنت را بارور کن! مراقب بدنت باش! آشغال نریز!

    جامعه TJ، منطق و نظم

    تیپولوژی آلمان

    برای درک بهتر از جامعه آلمان شاید بد نباشد سری به الگوی شخصیت شناسی MBTI (لینکی برای معرفی MBTI) بزنیم. نظام قضاوت و تصمیم گیری آلمانیها کاملا بر مبنای منطق طراحی شده و این موضوع در تار و پود نظام حکومت و الگوی ذهنی آدمها وارد شده است.

    بر این اساس نظام ارزشی جامعه هر آنچه بر مبنای منطق و سر راستی و صداقت باشد را مثبت ارزیابی کرده و همه قوانین و روشها بر این اساس است.

    برنامه ریزی و تعیین تکلیف همه چیز بر اساس برنامه های بلند مدت از سطح دولت گرفته و تا دانش آموز کلاس اول برای همه نهادینه شده است. آلمانیها استاد کار در قالبهای سازمانی و مشهور به پشتکار فراوان هستند. لینک حالب از تقسیم بندی کشورها بر اساس MBTI

    برشی از تاریخ- جنگ اول جهانی

    آلمان در جنگ اول جهانی

    جنگ جهانی اول برای مدت 4 سال از 1914 تا 1918 در جریان بود. در این جنگ 9 میلیون سرباز و 7 میلیون شهروند عادی کشته شدند. این جنگ پایانی بر نظام‌های سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری اتریش، مجارستان، آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسله‌های هوهنزولرن، هابسبورگ و رمانوف شد. همه این امپراتوری‌ها از زمان جنگ‌های صلیبی بر سر قدرت بودند.

    شکست در جنگ باعث شده بود تا محدودیتهای بسیار زیادی بر صادرات و واردات کالا از آلمان وضع شود و منابع مختلف و غذاها هم بالکل صرف جنگ شده بود.

    اقتصاد آلمان در جریان این جنگ به ورشکستگی کامل رسید به نحوی که دولت مجبور به چاپ افسار گسیخته اسکناس شد. نرخ بیکاری بسیار بالا، رشد اقتصادی منفی و تورم وحشتناک عملا همه پس انداز آلمانیها را از بین برد.

    بیانیه ورسای

    مجموع حوادث بعد از پایان جنگ جهانی اول، منجر به سقوط امپراطوری آلمان و روی کار آمدن جمهوری وایمار و تحمیل معاهده ورسای به آلمان شد.

    بر اساس بیانیه ورسای، آلمان باید خسارات هنگفتی معادل 96 هزار تن طلای خالص را به دول پیروز میپرداخت و چون توانایی پرداخت این خسارات را نداشت، در سال ۱۹۲۳نیروهای فرانسه و بلژیک برای وادار کردن آلمان به پرداخت غرامت جنگی وارد خاک این کشور شده و دست به غارت منابع و مواد اولیه زدند. دولت در اقدامی میهن‌پرستانه، مردم را به مقاومت منفی دعوت کرد. بد نیست بدانیم که پرداخت این خسارت تا سال 2010 ادامه داشت.

    اسکناس سوزی

    آلمان در جنگ اول جهانی

    در نتیجه مشکلات اقتصادی، دولت تلاش کرد تا به وسیله چاپ اسکناس از کارگران و خانواده‌های آنها حمایت کند و در همان حال اجازه داد اعتبارات بانکی با نرخ بهره بیشتری عرضه شود.

    در اوج تورم حاصل از این اقدامات، بیش از ۳۰ کارخانه کاغذسازی و ۱۵۰ چاپخانه و دو هزار ماشین چاپ به طور شبانه‌روزی برای برآوردن نیاز به پول کار می‌کردند؛ ولی این تدبیرها نیز با شکست مواجه شد، زیرا مقدار پول در گردش از سرعت افزایش قیمت‌ها کمتر بود.

    اسکناس‌هایی که به مقدار فراوان و با مبلغ اسمی ده‌ها هزار مارک چاپ شده بود، قبل از اینکه از چاپخانه خارج شود، دوباره زیر ماشین چاپ می‌رفت و مبلغ اسمی آن به ارقام میلیونی تبدیل می‌شد.

    کارگران دستمزدهای خود را با کیسه‌های خرید و حتی گاه با چرخ دستی پر از پول و آن هم روزی دو بار دریافت می‌کردند، دستمزد صبح فقط صرف ناهار ظهر می‌شد، زیرا بیم آن می‌رفت نرخ ارز که بعدازظهر اعلام می‌شد، تغییر کند و قیمت‌ها باز هم افزایش یابد. هنگامی که بهای زغال‌سنگ به میزان سرسام‌آوری افزایش یافت، برخی از مردم دستمزدهای بعدازظهر را به جای زغال‌سنگ در اجاق آشپزخانه می‌سوزاندند. سرانجام کار به جایی رسید که با یک دلار آمریکا می‌شد ۴ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد مارک آلمان خریداری کرد.

    بازگشت دوباره

    دولت آلمان در فاصله سالهای 1924 تا 1929 با وضع قوانین سخت گیرانه و پیشرو به سرعت اقتصاد و جامعه را بازسازی کرد. بازگشت به سیاست پشتوانه طلا برای پول، توسعه سیاستهای اقتصاد آزاد، وضع قوانین لازم برای توسعه رفاه اجتماعی بر اساس مالیات و اخذ وامهای سنگین از دول خارجی، محورهای اصلی برای بازسازی کشور بود. میزان موفقیت این سیاستهای به قدری زیاد بود که در ابتدای جنگ دوم جهانی، آلمان بسیار سریع و قوی به پیشروی در جنگ میپرداخت.

    جنگ جهانی دوم

    برشی از تاریخ- جنگ جهانی دوم

    در فاصله سالهای 1939 تا 1945 آلمان درگیر جنگ دوم جهانی شد. این جنگ با اشغال لهستان توسط آلمان در اول سپتامبر 1939 و متعاقب آن اعلام جنگ فرانسه و بریتانیا به آلمان آغاز شد و در طی آن 7 میلیون آلمانی کشته شدند و تولید محصولات کشاورزی به یک سوم رسید.

    این جنگ خانمانسوز پس از بمباران اتمی هیروشیما توسط آمریکا در آگوست 1945 به پایان رسید. دول فاتح در پوتسدام گرد هم آمدند تا جغرافیای جدید سیاسی جهان را ترسیم کنند. آلمان دو پاره شد و قسمت غربی در اختیار آمریکا و انگلیس و متحدانش قرار گرفت و قسمت شرقی به شوروی رسید.

    بعد از این توافق تلاش شد تا آلمان به کشوری بر مبنای کشاورزی و صنایع سبک تبدیل شود. آمریکاییها و انگلیسیها بسیاری از فناوریها و اختراعات آلمانی‌ها را به یغما بردند. ارزش این داراییهای معنوی در آن زمان حدود 10 میلیارد یورو که معادل 150 میلیارد یورو کنونی است تخمین زده میشود. حدود 4 میلیون آلمانی به بیگاری گرفته شدند و تعداد مردان پس از جنگ جهانی، به یک مرد به ازای هر سه زن رسیده بود.

    جالب است بدانیم که تعدادی از دانشمندان آلمانی به زور به آمریکا برده شدند و این در حالی است که به هیچ عنوان آلمانیها دست به مهاجرت از کشور ویران خود هم نزدند و ماندند تا بسازند.

    در سال 1947 آمریکا و متحدانش به این نتیجه رسیدند که رونق اقتصادی در اروپا بدون آلمان ممکن نیست و دست از تخریب صنایع این کشور برداشتند که همین موضوع باعث شکل گرفتن رشد پایدار اقتصادی شد. به گونه ای که در سال 1950 نرخ بیکاری در آلمان به صفر رسید و این کشور مجبور به واردات نیروی کار از ترکیه شد.

    اتحاد دو آلمان

    اتحاد دو آلمان

    در سال 1989 تغییرات مهمی که در ساختار قدرت بلوک شرق پدید آمد. اتحاد شوروی قدرت خود را به تدریج از دست میداد. در لهستان و مجارستان اوضاع به خوبی سابق نبود. در آلمان شرقی هم مردم برای هفته ها دست به اعتراضات سازمان یافته میزدند. نهایتا در نوامبر 1989 دولت آلمان شرقی اعلام کرد که مردم برای عبور از دیوار آزاد هستند و این سرآغاز فروپاشی دیوار مشهور برلین شد.

    مسلما 41 سال زندگی زیر یوغ ارتش سرخ بخش شرقی آلمان را از هر نظر عقب نگه داشته بوده است. اتحاد دو بخش آلمان پس از این 41 سال عملا شبیه این است که امروز اعلام شود که از فردا افغانستان (با ادای احترام به همسایه شرقی) هم بخشی از ایران خواهد بود. با همه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و غیره آنها میتوانند مثل همه ایرانیها، هر جایی که دوست داشته باشند کار و زندگی کنند. دولت هم خود را موظف بداند که بخش تازه الحاق یافته را به سطح استاندارد بخش توسعه یافته برساند.

    دولت آلمان با اقتدار و تلاش فراوان با تعریف قوانین جدید در سریعترین زمان ممکن پروژه یکپارچگی را پیش برد و امروز پس از 27 سال اقلا در ظاهر تفاوتی بین بخش شرقی و غربی احساس نمیشود. اگر چه هنوز در همه شاخصهای اقتصادی و اجتماعی بخش شرقی اعداد ضعیفتری را به نمایش میگذارد. (مقاله گاردین در با عنوان 30 سال پس از اتحاد)

    یک سوال مهم

    به نظرم بد نیست کمی فکر کنیم و بفهمیم که چگونه است که یک کشور، دو بار در طی یک قرن با خاک یکسان میشود، به اندازه دو جنگ جهانی خسارت می‌پردازد، سالهای طولانی زیر شدیدترین محدودیتهای اقتصادی و نظامی قرار میگیرد و باز امروز جزو 5 کشور قدرتمند جهان قرار دارد؟

     

  • روز صدای زمین

    آخرین شنبه ماه مارس از سوی صندوق جهانی حیات وحش به عنوان روز صدای زمین اعلام و در این روز مردم از ساعت 20:30 تا21:30 سعی در کم کردن مصرف انرژی و دوستی بیشتر با کره زمین دارند.

    لینک تصاویر برخی مکانهای مشهور جهان در ساعت صدای زمین.

    صدای زمین ، صدایی که به جایی نمیرسد

    در این روز ظاهرا قرار است ما به عنوان بشر دو پایی که با تمام توان در پی تخریب زمین هستیم اندکی چشمان کم و سو و گوشهای سنگینمان را باز کنیم تا بفهمیم که اینگونه بر سر شاخ نشستن و بن و بریدن عاقبتی جز انقراض نسل منحوس بشر، این موجود خودخواه و بی عقل، که مجدانه در پی از بین بردن همه کس و همه چیز است نخواهد داشت.

    روز صدای زمین

    نگاهی به آمار

    بد نیست تا به بهانه روز صدای زمین نگاهی به آمار خانمان براندازی که در همه شئون زندگی گرد هم آورده‌ایم بیاندازیم.

    شاید دفعه بعد که به خرید رفتیم سعی کنیم کیسه پلاستیکی کمتری بگیریم.

    شاید دفعه بعد که به دستشویی و حمام رفتیم آب کمتری مصرف کنیم.

    شاید دفعه بعد که غذا سفارش دادیم حواسمان به هدر ندادن غذا باشد.

    شاید دفعه بعد که یک بطری آب معدنی را باز کردیم بعد از یکی دو جرعه دورش نیاندازیم.

    شاید دفعه بعد …..

    با هر بار دستشویی رفتن هر کدام از ما در هر جای دنیا، کمترین میزان آب مصرفی (برداشتن آب از منابع محدود و تبدیل آن به فاضلاب) در خانه ای با بهترین نرخ بهره‌وری و فناوری جدید 6 لیتر بوده و میانگین مصرف هر توالت خانگی روزانه  به 34 لیتر میرسد. این رقم میتواند تا 13 لیتر به ازای هر بار توالت رفتن و 71 لیتر به ازای هر توالت در مجموع روزانه بالا برود.

    هر امریکایی تا 2 کیلوگرم به ازای هر نفر در روز زباله تولید میکنند.

    تقریبا یک سوم از کل غذای تولید شده در کل جهان به عنوان ضایعات دور ریخته میشود. ارزش دلاری این مقدار غذا برابر 680 میلیارد دلار آمریکا در کشورهای توسعه یافته و 310 میلیارد دلار در کشورهای در حال توسعه است.

    روز صدای زمین

    هر گاو که برای تولید شیر و گوشت از سوی انسانها استفاده میشود، در سال 70 تا 120 کیلوگرم گاز متان تولید میکند که این اثرات گلخانه ای این گاز تا 23 برابر بیشتر از گاز دی اکسید کربن است.

    به ازای تولید هر عدد همبرگر معادل 55 لیتر آب و 6 کیلو علوفه مصرف شده و 5 گرم گاز متان و دو و نیم کیلوگرم گاز گلخانه‌ای تولید میشود.

    هر سال 17 میلیون بشکه نفت برای تولید بطریهای یک بار مصرف آب معدنی مصرف میشود و از هر 5 بطری فقط و فقط یکی از آنها به چرخه حیات باز میگردد.

    مصرف آب

    هر بطری آب معدنی تا 2000 برابر بیش از مقدار مشابه از آبی که از لوله کشی خارج میشود برای تولید انرژی مصرف کرده است.

    مصرف آب

     

    تنها 1% آب موجود روی کره زمین آشامیدنی است و 95% از همین یک درصد توسط بشر به هدر میرود.

     

    ریزپلاستیکها در دریا

    92% مرغان دریایی مرده در اقیانوسها تا 5% از وزن بدنشان پلاستیک خورده بوده‌اند. بد نیست بدانیم که پلاستیکهایی که در اقیانوسها رها میکنیم، در قالب ذرات میکرو سایز در بدن ماهیان و سایر غذاهای دریایی که استفاده میکنیم به بدن خودمان بر میگردند.

    در آینده

    با توسعه اینترنت اشیا و سوپز کامپیوترها شاید روزی بتوان برای هر آدمی یک سهمیه گند زدن به محیط زیست تعریف  کرد. اینجوری شاید بشود اندکی این روند تخریب را کند کرد.

     

     

  • ساعت به وقتی آهستگی

    آنهایی که من را میشناسند میدانند که خیلی میانه خوبی با سفرهای کاری ندارم و همیشه دنبال این هستم که سر و ته موضوع را در سریعترین زمان ممکن به هم برسانم و برگردم. به همین دلیل هم خیلی از همکاران علاقه ای به سفر کاری با من ندارند. در سفر اخیرم اما، به طور بسیار اتفاقی به یک ساعت بسیار عجیب برخوردم. ساعتی که فقط یک عقربه دارد و هر بار گردش همین یک عقربه یک 24 ساعت کامل را نمایش میدهد.

    آهستگیساعت را خریدم و با علاقه و تعجب به مچ دستم بستم. شاید باور نکنید اما واقعا جریان گذر زمان آهسته تر و دوست داشتنی تر به نظر میاید و حس بسیار جالبی به همراه دارد. همسفر محترم هم ظاهرا از اخلاق مناسب و عجله نکردن من دچار شگفتی شده اما به روی مبارک نمی آورد.

    اندک جستجویی در وب نشان میدهد که ظاهرا موضوع آهستگی و ضرورت آن برای بشر عصر دیجیتال از حالت دغدغه های فردی و نق نقهای صفحات اینستاگرام و فیسبوک خارج و تبدیل به کالایی تجاری شده است.

     

    فلسفه برند

    این ساعت ساخت یک شرکت سوییسی است و در فلسفه آن آمده است:

    هر روز بیست و چهار ساعت دارد که مجموعا از  86000 ثانیه تشکیل شده است اما ظاهرا ما هیچوقت به اندازه کافی زمان نداریم، هر چقدر هم همه ما در هر روز عجله میکنیم باز هم زمان کم میآوریم. در نتیجه در پی زمان میدویم و میدویم ولی در آخر باز هم زمان کم می آوریم.

    با این همه چرا از تعقیب دیوانه وار زمان دست برنمیداریم تا بر زمان حال تمرکز کنیم؟ ساعت آهستگی به فکر ثانیه و دقیقه نیست به همین دلیل هم این ساعت فقط و فقط یک عقربه دارد و با دقت دو سه دقیقه زمان را نشان میدهد. واقعا آیا مهم است که ساعت 5 و 36 دقیقه است یا 5 و 38 دقیقه؟

    این ساعت فقط یک عقربه به عنوان ساعت شمار دارد آنهم در قالب یک دایره تا بتوانید کل روز خود را در یک نگاه ببینید و جریان طبیعی زمان را دنبال کنید.

    Remember, don’t count every second! make every second count!

     

  • عالیجناب اصغر فرهادی

    فروشنده اصغر فرهادی

    خشونت، سکس و قهرمان سازی عوامل جذابیت و موفقیت در سینمای دهه های اخیر دنیا بوده اند و این هر سه این عامل در سینمای ایران امکان بروز و ظهور ندارند در نتیجه سینمای ایران در غیاب جلوه های ویژه میلیون دلاری و قهرمانهای همه فن حریف تبدیل به سینمای داستان گو و قصه پرور شده است. طرفه اینکه هر موضوعی هم نمیتواند برای ساخت فیلم انتخاب شود و هزار محدودیت و خط قرمز رسمی و غیر رسمی هم حاکم است.

    در این میان اما امروز تنها سینمایی که نه در گیشه بلکه در جلب توجه و درخشش در عرصه جهانی هماورد سینمای هالیوود است سینمای داستان گوی ایران است، با فیلمهایی که بودجه اشان به اندازه هزینه تنقلات و میان وعده های صرف شده در حین ساخت یک فیلم هالیوودی هم نیست.

     

    اینکه یک صبح اسفند ماه از خواب بیدار شوی و ویدیویی انوشه انصاری را ببینی که پیام اصغر فرهادی را بعد از برنده شدن اسکار دوم او میخواند لابد یک اتفاق تاریخی است.

  • اسنپ آمریکایی نابود باید گردد!!!

    دیدن این ویدیو از اعتراض تاکسی داران به اسنپ و تپسی حسابی کفرم را درآورده بود و میخواستم چیزی بنویسم اما هر جور فکر میکردم سر و ته موضوع بهم نمیرسید و یا وارد معقولاتی میشد که جایش اینجا نیست. تا اینکه دیدم محمد رضا شعبانعلی در روزنوشته ها و محمدرضا یزدانپرست در خبرآنلاین چقدر عالی به مطلب پرداخته اند.نوشته آقای یزدانپرست را ضمن تشکر از ایشان به اضافه چند عکس ذیلا آورده ام.

    شاید برای نسل حاضر خنده دار باشد اما همین بیست سال پیش، “پیک”داشتن یک پیتزافروشی از مظاهر مدرنیته محسوب می شد، برای چلوکبابی ها که اصلا سوسول بازی بود و زشت.نمیدانم چرا آن روزگار، فست فودفروشی ها بدون پیک، جلوی مجلسی… جایی… تجمع نکردند و شعار ندادند که “پیک داشتن و این قرتی بازی غربی/نابود باید گردد”؟!

    اعتراض به اسنپ

    شاید برای خود ما هم یک دهه پیش، خنده دار بود اما الان، آنلاین، در سایت کله پزی، مغز و زبان و چشم را سفارش می دهید و هر ساعتی خواستید، داغ داغ، برایتان می آورند هر جا که خواستید. نمی دانم چرا کله پزی های بدون سایت و آفلاین، نمی روند جلوی مجلسی… جایی… تجمع کنند و شعار بدهند که “سفارش اینترنتی مزدور/نابود باید گردد”؟!

    اعتراض به اوبر

    تازه این دو نمونه، توجیه عقلی و فنی دارد. نمونه حسی و عاطفی می خواهید؟بفرمایید!

    بعضی رستوران ها ابتکار به خرج داده اند و بیست گرم ارزن (که کلا هزار گرم آن، 3هزار تومان است) را در پاکت کوچکی با آرم و تلفن رستورانشان، روی سفارش غذای مشتری می گذارند و تبلیغ خودشان را با شعاری ضمیمه می کنند که “در این فصل سرد، به فکر پرندگان هم باشیم”. وقتی مشتری غذای خودش را که خورد و ارزن ها را پشت پنجره ریخت و فردایش، با بق بقوی کبوترها از خواب بیدار شد، آن رستوران کاری با دل شما کرده که ناخودآگاه، دل و پایتان دوباره شما را به آنجا خواهد برد. نمی دانم چرا رستوران های بی ارزن، نمی روند جلوی مجلسی… جایی… تجمع کنند و شعار دهند که “این کلک عاطفی زدن ها و حامی حیوانات بودن ها/تعطیل باید گردد”؟!

    اعتراض به اسنپ

    نسخه پی دی اف کتابها در تلگرام در دسترس است و تیراژ و فروش کتابها زمین خورده. نسخه پی دی اف روزنامه ها در تلگرام هست و تقریبا تمام نشریات، اکثر محتوای چاپی شان را در کانال تلگرامی شان قرار می دهند در نتیجه تیراژ و فروش مطبوعات به شدت پایین آمده. تلویزیون-جدا از مسائل ایدئولوژیک- در افت تعداد بینندگان، روبروی برنامه های اینترنتی شکست عجیبی خورده و نمونه های بسیار دیگر. ولی مگر ناشران و اهالی مطبوعات و کارمندان تلویزیون رفته اند جایی و تجمع کرده اند که “بساط تلگرام/نابود باید گردد”؟!

    اعتراض به اوبر

    هنوز جامعه شناسان و اقتصاددانان و فلاسفه نتوانسته اند دلیلی منطقی بیابند که چرا رانندگان آژانس، جلوی مجلس تجمع کرده اند که “نرم افزار نفوذی/نابود باید گردد” و “اسنپ آمریکایی/تعطیل باید گردد”!! با زبان بی زبانی و حتی انگار با زبان بازبانی، می گویند:

    • گران می گیریم که می گیریم. باید مشتری ها بپردازند.
    • وقتی هم ماشین نداریم،خب نداشته باشیم. مشتری ها باید منتظر بمانند.
    • خدمات خاص هم که ارائه نمی دهیم،خب ندهیم. همینی که هست.
    • رقیب هم نباید داشته باشیم؛ اصلا رقیب یعنی چی؟!

    تاکنون یک بار هم از اسنپ و تپسی استفاده نکرده ام اما حتی یک بار هم نشنیده ام که اطرافیان و دوستانم که استفاده کرده اند، حتی یک نکته منفی بگویند و حتی یک نمونه نارضایتی داشته باشند.

    ما برای نوآوری های مدرن، مهیا نیستیم؛ حالا هرچقدر ظاهرمان و ابزارهای مورد استفاده مان، مدرن باشد.از این گذشته، برای رقابت هم آموزش ندیده ایم؛ میدان بی رقیب را ترجیح میدهیم چون قواعد بازی رقابتی را نیاموخته ایم. به جای رشد و ارتقای خودمان، اولین راهکار را “حذف رقیب” می دانیم در حالی که فرهنگ اجتماعی پیشرو، تشنه رقیب قدرتمند است چون باور کرده، اگر حریف، ضعیف باشد، اول خودش ضعیف می شود و ضعیف می ماند پس هرچه رقیب، قدرتر، خود من قوی تر.

    و از این دو گذشته، توقعات مان، متناسب با بضاعتمان نیست. نتیجه می شود اینکه ناکامی را به گردن دیگران می اندازیم و مقصر و علت را در جایی بیرون از خویش می جوییم.

  • خرید یا تولید ERP مساله این است!

    در گذر زمان

    در پانزده سال گذشته سازمانهای بسیاری را به عنوان مشتری ملاقات کرده و بعضا وارد بحثهای جدی و پیچیده ای شده ایم، که گذر زمان بعدا درستی و یا نادرستی مواضع طرفین را مشخص کرده است.

    یکی از این بحثهای بسیار داغ این بوده است که آیا سازمانها باید به دنبال تولید (سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی) ERP مختص خود باشند و یا باید از سیستمهای خارجی استفاده کنند. این موضوع در عالی ترین سطوح سازمانهایی بسیار بزرگ و مهم کشور مطرح شده و بارها و بارها چنانچه در اینجا نوشته ام آزموده شده است.

    ERP

    اندر حکایت مدیران سه لتی و جناب آیلان ماسک

    این بار اما در یک جلسه یکی از مدیران (به قول رضا امیر خانی) سه لتی، که سابقه من در این حوزه و مواضعم را میدانست انگار که سالها انتظار این لحظه را میکشید، خبر تهیه نرم افزار ERP داخلی شرکت تسلا توسط CIO این شرکت را که پرینت گرفته بود، فاتحانه جلوی من انداختند و فرمودند که: ای انسان گمراه، بر سر عقل بیا! ببین حتی تسلا و ایلان ماسک هم حرف ما را تایید کردند و تو پدر سوخته ۱۵ سال است که ما را مسخره میکنی!!!

    واقعا مانده بودم در این که تراکتور را روشن کنم و از روی عالیجناب عبور کنم، یا اینکه کظم غیظ کنم و بی خیال ماجرا بشوم. نهایتا تراکتور درونم فعال شد و با سرعت 120 کیلومتر در ساعت به حرکت در ـمد.

    خدمت حضرتش عرض کردم که: ای بزرگوار جنابعالی درست میفرمایید و قطعا ایلان ماسک و تیمش راه درستی را رفته اند اما، جسارتا اندک تفاوتی این وسط هست که شاید بد نباشد خاطر ملوکانه به آن توجه فرمایند.

    آیلان ماسک

    این آقایی که شما تصمیمش را دلیل بر درستی مواضع خود گرفته اید، قبل از اینکه به این تصمیم برسد با ۲۸ هزار دلار از پول پدرش شرکت ZIP2 را تاسیس کرد، که بعدا آنرا ۳۰۰ میلیون دلار فروخت! بعدتر Paypal را تاسیس کرد و در سال ۲۰۰۲ این شرکت را به یک و نیم میلیارد دلار به eBay فروخت!

    بعدترتر SpaceX را تاسیس کرد که پیشروترین شرکت هوا و فضایی خصوصی جهان است! این وسطها هم از سر بیکاری و کنجکاوی شرکت تسلا را به عنوان اولین شرکت موفق جهان در تولید انبوه خودروی درست و حسابی برقی و کاملا هوشمند به دنیا معرفی کرد! برای اینکه پسر خاله اش احساس تنهایی نکند، Solarcity را راه انداخت که بزرگترین تولید کننده انرژی خورشیدی در آمریکا است! Hyperloop و OpenL را هم به شما تخفیف میدهم که مشتری بشوی. حضرتعالی و سایر دوستان در کارنامه خود چی کرده اید جز هدر دادن پول نفت؟

    برای اینکه بتوانیم بگوییم که SAP و سایر غولهای تولید سیستمهای مدیریتی نمیفهمند چکار دارند میکنند و یا سیستمشان به درد ما نمیخورد، باید اقلا نصف این بابا دستاورد داشته باشیم والا شاید بد نباشد، مانند Microsoft که بعد از کلی سر و کله زدن با خودش رفت و سیستم منابع انسانی Success Factor را از SAP برای استفاده داخلی خرید، (لینک خبر) دهانمان را ببندیم و حرف اضافه نزنیم. وقتی مایکروسافت که خود در حوزه تولید سیستم مدعی است به برتری یک سیستم دیگر گردن مینهد دیگر واقعا هر چیز دیگری صرفا یک شوخی بیمزه محسوب خواهد شد.

    ضمنا تولید خودروهای هوشمند و برقی که با مشخصاتی که تسلا تولید میکند، در هیچ شرکتی دیگری اتفاق نیافتاده و مسلما Best practice مورد نظر در این حوزه هم نزد کسی به جز خود تسلا نمی تواند باشد و در نتیجه کاملا منطقی است که خود تسلا باید برای خودش برنامه ریزی کرده و سیستم بنویسد نه کس دیگری! والا اگر قرار بود تسلا هم فوقش پژو ۲۰۶ تولید کند شاید بد نبود مثل سایر ۶۳۰۰ خودروساز دیگر جهان به سراغ SAP برود.

    erp

    وانگهی مگر ۸۰ میلیون دلار پول بی زبان را به پژوهشکده انرژی ندادیم تا برای صنعت نفت ERP بنویسد؟ مگر ۱۰ سال طول نکشید که بفهمید که پولتان سوخت که هیچ، آبرویتان که رفت که هیچ، ده سال هم صنعت را عقب انداختید! این حضرات اگر گفتند خودمان انجام میدهیم در ۴ ماه هم انجام دادند نه اینکه در ۱۲۰ ماه تازه بفهمند که نمیتوانند کار را انجام دهند.

    خلاصه دردسرتان ندهم، به دلیل اینکه نمیخواهم فیلتر بشویم، از بیان سایر جزییات معذورم، اما شاید بد نباشد یکبار دیگر تکرار کنیم که، هیچکس منکر توان داخلی در برنامه نویسی و توسعه نرم افزار نیست اما، باید توجه داشت که یک سیستم ERP صرفا یک نرم افزار نیست، بلکه دانش و تجربه مختص هر صنعت و  best practice های موجود در سطح جهان است که، در قالب یک نرم افزار عرضه میشود. شما نمیتوانید وقتی تقریبا همه بزرگان صنایع بالغ و شکل گرفته ای مانند نفت و گاز و یا معدن در همه جای جهان از SAP به عنوان Digital Core خود استفاده میکنند حتی تصور کنید که با صرف هر زمان و هزینه ای بتوانید یک سیستم داخلی مختص خودتان را توسعه دهید.

    روزگاری بود که ما به دنبال توجیه منافع یکپارچگی در سطح سازمانها و استاندارد سازی بودیم اما امروز تجارتهای عمده دنیا با سرعتی خیره کننده در حال یکپارچه شدن هستند و شاید برای جزیره ای فکر کردن در کلان تجارت هم خیلی دیر باشد.

  • جواد ظریف و شاهکارهای سخنرانی آقای سفیر

    عمیقا معتقدم که مهم نیست چه کاره باشی بلکه مهم این است که در کار خودت بهترین باشی و یا اقلا بهترین ورژن خودت را به نمایش بگذاری. اصلا بد نیست که یک آشپز باشی به شرط آنکه یک آشپز کاربلد باشی. یک پارک بان کاربلد حتما از یک مهندس بی عرضه یا کم عرضه برای این دنیا ارزشمندتر است همانطور که یک مسئول دفتر یا منشی که بلد است چگونه بار از روی دوش رییسش بردارد حتما مهمترین دارایی کاری رییس خود خواهد بود.

    به بهانه کنفرانس امنیتی مونیخ 2017

    جواد ظریف بی شک مظهر کاربلدی و درایت و پختگی در کار خود است. مستقل از اینکه مواضع سیاسی که ایشان از آن دفاع میکند مورد قبول ما باشد یا خیر، طرز دفاع ایشان از این مواضع و مهارت بی نظیرشان در سخنرانی و تحت تاثیر قرار دادن شنوندگان واقعا ستودنی است.

    جواد ظریف

    شخصا از اینکه چنین دیپلمات کارکشته و ماهری سکان سیاست خارجی کشورم را در دست دارد خوشحالم و امیدوارم تاریخ این کشور ادای دینی مناسبی به ایشان داشته باشد. (تقریبا مطمئنم در نسل حاضر مردم و سیاست مداران، ایشان و نقشی که دارند به زیر ابر سیاست خواهد رفت).

    دو ویدیوی زیر از سخنرانیهای ایشان در دفاع از سیاستهای دفاعی کشور واقعا مو بر اندام شنونده راست میکند.

     

    در ثانیه 65 این ویدیو شاهکار ظریف در تشریح موقعیت ایران برای دفاع از کشور در زمان حمله عراق هر بار اشک را پشت پلکهای من میآورد، آنجا که میگوید وقتی ما زیر بمباران شیمیایی صدام بودیم باید برای گرفتن ابزار دفاعی به کشورهای دیگر التماس میکردیم.

    شاید برای نسل حاضر و نسلهای آتی درک اینکه آن روزها چه رنگی بودند بسیار دشوار باشد اما آنچه ظریف  میگوید بی شک واقعیتی است انکار ناپذیر که زندگی میلیونها نفر را برای همیشه تغییر داد.

    تسلط بی نظیر جواد ظریف به زبان انگلیسی و نحوه استدلال و ورود به بحث همچنین فراز و فرودهایی که در سخنرانی دارد واقعا زیبا، آموزنده و دوست داشتنی هستند. تجربه شخصی او در مواجهه به دبیر کل سازمان ملل در مورد حملات شیمیایی صدام به ایران و تاکید او بر اینکه دنیا میخواهد فراموش کند که در 8 سال جنگ بر ایران چه گذشت واقعا شاهکار است.

  • نروژ ،کشوری که پا در زمین و سر در آسمان دارد

    درباره نروژ

    نروژ یکی از کشورهای حوزه اسکاندیناوی و با مساحتی بالغ بر 390 هزار کیلومتر مربع (کمتر از یک چهارم ایران) و جمعیت بالغ بر 5 میلیون نفر در شمال قاره اروپا واقع شده است. این کشور یکی از زیباترین طبیعتهای کره زمین را دارد و مردم نروژ با درآمد سرانه بالغ بر 52 هزار دلار پس از قطر، لوکزامبورگ و سنگاپور چهارمین مردم ثروتمند دنیا هستند. (لیست ثروتمندترین کشورهای جهان).

    چرا نروژ

    صدر نشین مطلق همه خوبیها

    نروژ برنده بیشترین تعداد مدال از المپیک زمستانی بوده و تقریبا تمام برق مورد نیازش را از طریق هیدروالکتریک تامین میکند. این کشور دارای 1000 میلیارد دلار ذخیره ارزی ناشی از درآمدهای نفتی است چون هرگز پول نفت را وارد چرخه اقتصاد خود نمیکند. برای درک بهتر از این عدد کافیست این مبلغ را به تعداد جمعیت این کشور تقسیم کنید. در واقع اگر امروز دولت نروژ تصمیم بگیرد همه دخایر ارزی خود را بین همه مردم کشورش تقسیم کند به هر نروژی حدودا دویست هزار دلار خواهد رسید!

    نروژ دارای رتبه اول جهانی در شاخص توسعه انسانی ،شاخص زندگی بهتر، شاخص رفاه لگاتوم، شاخص راستکرداری عمومی ، شاخص مردم‌سالاری، شاخص آزادی‌های سیاسی و سرانه کل هزینه‌ بهداشت در جهان میباشد.

    نروژ

     

    شفافیت کریستالی

    در یک اقدام تحسین برانگیز، دولت نروژ اظهارنامه های مالیاتی همه شهروندان از ماهیگیر سامی گرفته تا پادشاه و نخست وزیر را بر روی یک وبسایت و در دسترس عموم قرار داده است. این اقدام در راستای شفافیت اقتصادی و اطمینان بخشی به مردم برای سلامت دولت و نظام مالی کشور است. (لینک وبسایت شفاف سازی دولت نروژ)

     

    یک داستان از نروژ

    بانک استوربرند که در نروژ و سوئد فعالیت میکند برای رفاه حال مسلمانان مقیم این کشورها اقدام به ارائه وامهای مسکن حلال کرده است.

    ظاهرا مسئولین بانک در بررسیهایی که داشته‌اند به این نتیجه رسیده بودند که در بازار مسکن این کشورها تقاضایی ارضا نشده برای دریافت وام بدون بهره از سوی مسلمانان وجود دارد. در واقع مسلمانان متقاضی کسانی بودند که در اجرای قوانین دین اسلام از دریافت وامهایی مسکنی که واجد پرداخت بهره بودند (منظور از بهره عددی مابین 3 تا 5% است) خودداری میکردند و در نتیجه نمیتوانستند صاحب خانه شوند.

     

    بانک نروژی

    این بانک نروژی با ابداع مدلی مبنی بر خریداری مشترک واحد مسکونی از سوی متقاضی و بانک و سپس پرداخت اقساطی و بلند مدت سهم بانک از سوی متقاضی تسهیلات و نهایتا انتقال ملک مورد نظر به متقاضی مشکل را حل کرده است.

    در بیانیه این بانک آمده است ما میخواستیم ببینیم که چقدر تقاضا برای تسهیلات مبتنی بر شریعت اسلام وجود دارد و چطور میتوان به کسانی که به دلیل اعتقادات مذهبی از دسترسی به سیستم اعتباری معمول محروم هستند برای صاحبخانه شدن کمک کرد. این مقام مسئول از اینکه مسلمانان حاضر به پرداخت کارمزدهای سنگین این روش که هزینه آنها بیش از نرخ معمول بهره میباشد ابراز تعجب کرد.

    پانوشت: شاید گاهی بد نباشد دهانمان را ببندیم و نگاهی به اطراف بیاندازیم!

  • تنهایی در عصر دیجیتال ،معرفی پروژه لیدا

    تنهایی، انتخاب یا نتیجه محتوم یک روند؟

    تنهایی تبدیل به یکی از چالشهای اساسی بشر در قرن بیست و یکم شده است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته از سوی سازمان سلامت روان انگلستان، از هر 10 انگلیسی یکی به بحران شدید تنهایی دچار است و تحول دیجیتال که امروزه جوامع شهری را با سرعت خیره کننده به پیش میبرد اوضاع را بدتر هم میکند. با پیشرفت جوامع دیجیتال و توسعه کاربردهای تکنولوژی هر روز سهم بیشتری از عمر ما به صورت آنلاین زندگی میشود.

    تنهایی در عصر دیجیتال

    هر روز تعداد بیشتری از آدمها دورکاری میکنند و از جوامع بشری ایزوله تر میشوند. ایجاد اروپای بدون مرز هم به توسعه دورکاری در این قاره کمک شایانی کرده است به نحوی که کار کردن در سایر کشورها، دیگر به اندازه قبل غیر معمول نیست و این خود به تنهایی و دور از خانواده بودن آدمها کمک میکند.

     

    تنهایی در عصر دیجیتال

    پروژه لیدا

    پروژه تنهایی در عصر دیجیتال یا لیدا Loneliness in the Digital Age (LiDA)  (لینک وبسایت پروژه) یکی از پروژه های ملی دولت انگلستان است که سه سال پیش با مشارکت چندین دانشگاه و سازمان بزرگ با دو هدف عمده طراحی شده است:

    • انجام پژوهش برای به تصویر کشیدن تجربه تنهایی و نحوه روبرو شدن با آن در گروه‌های از افراد که در معرض ریسک تنهایی قرار دارند از طریق تحقیقات کمی و کیفی
    • ارزیابی و بررسی آثار فناوریهای دیجیتالی که مورد استفاده افراد مورد آزمایش برای پر کردن تنهایی خود قرار میگیرند از طریق مشابه سازی و طراحی آزمونهای تعاملی

    این پروژه به بررسی تجربه های بشر در تنهایی‌های عصر حاضر و نقش تکنولوژیهای دیجیتال در تشدید و تعمیق آن پرداخته و مشتمل بر تحقیقات متعدد کمی و کیفی خواهد بود که بر گروههای از افراد که در معرض ریسک تنهایی قرار دارند انجام میشود. در این پروژه طراحی تعاملات انسان و کامپیوتر برای بررسی آزمایشگاهی فناوریهای دیجیتال جدید مد نظر خواهد بود.

    رهبری پروژه به عهده تیم تحقیقاتی دانشگاه Loughborough و با مشارکت دانشگاههای Bath و Newcastle و Exeter و Lincoln خواهد بود.

    پانوشت: شاید بد نباشد که اندکی تامل کنیم. در شرایطی که دولتهای توسعه یافته در پی شناخت لوازم زندگی بشر در عصر دیجیتال و ایجاد زیرساختهای فکری و اجتماعی آن هستند دولت ما هنوز هم در پی لزوم بررسی ممنوعیت یا آزاد بودن فضای مجازی (منظور دنیای آنلاین است) است. ده سال دیگر که مشکلات ناشی از این تحول دیجیتال در همه جای زندگی و جامعه خود را نشان داد شاید خیلی دیر باشد.