این روزها علیرضا بیرانوند بیست و پنج ساله، دروازهبان موفق تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس، در مرکز توجهات رسانه های داخلی و خارجی است و همه گونه تعریف و تمجید میشنود و البته حتما که با تایید اهل فن شایسته آن نیز هست.
یکی دو سال قبل وقتی او به باشگاه پرسپولیس پیوست و در آغاز مسیر شهرت و دیده شدن قرار گرفت در مصاحبه هایی روایتی از مسیر بسیار سخت و مشقت باری که پیموده است داشت که واقعا شنیدنی بود. از فقر مطلق خانواده در کودکی و زندگی در روستا و اصرار پدر بر کارگری کردن علیرضا به جای درس خواندن و ورزش کردن تا فرار او از ولایت و خوابیدن در میدان آزادی و غیره. اگر این روایت را نشنیده اید بد نیست آنرا در اینجا مرور کنید.
مسلما این حرفها میتواند خوراک مناسبی برای کاسبان موفقیت فروشی و سخنرانان انگیزشی باشد، من اما پشتم از یک چیز لرزید. شما به این فکر کنید که یک بچه با استعداد ایرانی در یکی از دهات لرستان چه تعداد مشکل و بدبختی را باید پشت سر بگذارد تا بتواند به دنبال آن استعداد برود؟ بعد به این فکر کنید که این علیرضا بیرانوند عزیز یکی از چند میلیون آدمی هست که به قول رولف دوبلی در کتاب هنر خوب زندگی کردن، در آدرس و کدپستی اشتباهی متولد شده اند و نتوانسته اند بر اینهمه مانعی که بر سر راهشان گذاشته ایم غلبه کنند و دیده شوند. چند صد هزار موزیسین و هنرپیشه و دانشمند و نویسنده و نقاش و…… داشته ایم که چون علیرضا جان سخت نبوده اند و در یکی از گردنه های صعب العبور زندگی به ته دره رفته اند. آیا میتوانیم یک مقایسه ساده داشته باشیم با یک کشور نسبتا پیشرفته و ببینیم که آنها چگونه استعدادها را یافته و پرورش میدهند و ما برای فرزندان ایران چه میکنیم؟
کسی که از سختی ها مثل بیرانوند ازشان عبور نکند، استعدادش به اندازه او نیست.
استعداد بالا هست که کدپستی های اشتباه را هم دور می زند و اگر دور نزند استعداد چندان بالا نبوده است.
ذهنم در مورد دیدگاه شما شکل نمیگیره و فکر میکنم این یک باور مرکزی اشتباه هست که “کسی استعداد داره که بتونه از سختی ها بگذره”
در رابطه با مقایسه استعدادیابی و پرورش اونها بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، کار آماریای به چشمم نخورده.
ولی در مورد میزان خوشبینی / بدبینی مردم دنیا نسبت به آینده فرزندانشون آماری وجود داره که در وبسایت زیر میتونید ببینید.
http://www.pewglobal.org/2018/09/18/expectations-for-the-future/pg_2018-09-18_economy-2_01/
متاسفانه ایران در این آمارگیری حضور نداشته، ولی بنظر نمیاد اگر حضور میداشت هم فرقی میکرد. در نمودار بطور مشخص مردمان کشورهای پیشرفته دیدی بدبینانه نسبت به آینده دارن و نگران آینده فرزندان و نسلهای بعد خودشون هستن و در عوض مردم کشورهای در حال توسعه با خوشخیالی و توکل به خدایان و خرافاتشون چشم به راه آیندهای روشن و زیبا برای فرزندانشون هستن.
با این حساب، ما کار بسیار بزرگی برای فرزندان ایران انجام میدیم. بهشون امید میدیم!!!