کتاب اعلان قرمز

کتاب اعلان قرمز | روایتی از همسایه شمالی

کتاب اعلان قرمز در این گیرودار دو هفته اخیر مشغول خواندن کتاب اعلان قرمز اثر بیل براودر بودم که به عنوان دشمن شماره یک پوتین تجربه خود از تعامل با دولت روسیه را مکتوب کرده است.  حالا اینکه چرا یک آدم تقریبا عاقلی وقتی در کشور خودش از در و…

ادامه مطلب

توهمی به نام قضاوت تاریخ

قتل فجیع جمال خاشقچی به دست عوامل حکومت سعودی، تبدیل به یکی از نقاط عطف فکری من شد. مستقل از چرایی و چگونگی ماجرا فهمیدم که اینکه در هر ماجرایی میگویند باید منتظر ماند و قضاوت تاریخ را دید یک حرف چرند و بی مایه است که صرفا اختراع شده…

ادامه مطلب

از رنجی که رهایمان نمیکند

دو سال و نیم پیش بود که اول بار میرخان را دیدم و از آن روز صدها بار توضیح داده ام که آن کلیپ کذایی کاملا تصادفی ضبط شده و سناریویی در کار نبوده است. دهها بار به آدمهای دور و نزدیک توضیح داده ام که چرا هیچ کاری نمیشود…

ادامه مطلب
بنیاد کودک

بنیاد کودک

بنیاد کودک، تلاشی برای غلبه بر تاریکی نوشتن همیشه برای من کار آسان و دلپذیری بوده است اما اینبار بسیار دشوار است. دلیلش هم به سادگی این است که حرفهایی که نمیتوانم بزنم از حرفهایی که میتوانم بزنم بسیار بیشتر است. چیزی که میتوانم بنویسم این است. جایی هست به…

ادامه مطلب

ما خودمان انتخاب کردیم

ورزش تنها حوزه ­ای است که در آن نمیتوان سوءمدیریت و گندکاری را لاپوشانی کرد و دیر یا زود ( و معمولا خیلی زود) تشت رسوایی از بام فرو میافتد. در این چند ماه اخیر کارلوس کیروش، برانکو ایوانکوویچ، مارک ویلموتس، مصطفی دنیزلی و همانطور که دیشب در خبرها آمده…

ادامه مطلب

مرغ سحر، ناله سر مکن

پنداری که هر ده سال یکبار تقدیر ما این است که سوگوار شوری بخت خود باشیم. تلخی روزهای اخیر را به هیچ قند و عسلی نمیتوان فراموش کرد. ده سال پیش این ترانه از عالیجناب همای که درآمد هر بار که می شنیدمش اندک تسکینی بود و مرهمی و در…

ادامه مطلب
الیانا تقوی

بمب یک عاشقانه | نوشتاری از الیانا تقوی

جنگ ایران و عراق، جنگی که هشت سال بزرگ و کوچک و زن و مرد را آواره زیرزمینهای خانه هایشان کرد. خدا خدا کردن زن ها و مرد ها گوش دیوار ها و زمین و زمان را کر کرده بود، همه در ذهن و قلبشان یک تَرس آشکار داشتند، ترس…

ادامه مطلب

الیانا و ملک الشعرای بهار

داشتم در لابلای فایلهای قدیمی دنبال چیزی میگشتم که این ویدیو را پیدا کردم. روزی که داشتم با الیانا حفظ کردن این شعر از ملک ­الشعرای بهار که در ویدیو می­بینید را تمرین میکردم، لاجرم خبر نداشتم که هفت هشت سال بعد بومرنگ ماجرا گریبانم را خواهد گرفت. آن روزها…

ادامه مطلب

همین است زندگی

یک رود و صد مسیر، همین است زندگی با مرگ خو بگیر! همین است زندگی با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه ای رود سربه زیر! همین است زندگی تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار دریاست یا کویر؟ همین است زندگی! برگِرد خویش پیله‌تنیدن به صد امید این…

ادامه مطلب

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود

برخی تصاویر هستند که به اندازه چندین کتاب حرف دارند برای زدن و این تصویر بی شک یکی از آنهاست که به تاریخ پرآشوب ایران میپیوندد. برای من که مدتهاست از سیاست و ماجراجویهای آن گذر کرده ­ام و کمتر چیزی در مورد خاورمیانه و بخصوص ایران متعجبم میکند، ماجرای…

ادامه مطلب