یکی از اشتباهات آدمهای شیر خام خورده این است که فکر میکنند اگر کاری به کار “کسی” نداشته باشند لاجرم “کسی” هم با آنها کاری نخواهد داشت.
فی الواقع من امروز معقول نشسته بودم پشت میز و مشغول کارهای باطل هر روزه بودم که یکی از دوستان در گروه تلگرامی تصویر نامه ای را ارسال کردند که در آن، ریاست محترم انجمن بازاریابی علمی ایران از ایشان درخواست مساعدت برای تهیه دفتر این انجمن را داده بودند.
یکساعتی نگذشته بود که خانم همکار ما هم عین همان نامه را که به نام خودم نوشته شده بود، به همراه یک عدد سی دی که ظاهرا حاوی آخرین خبرنامه الکترونیکی انجمن بود به دست من داد.
واقعیت این است که من هرگز در عمر بی حاصلم، از فاصله سی کیلومتری چنین انجمنی هم رد نشده ام، و اساسا به کارهایی که دولت متولی آن باشد حس خوبی ندارم و واقعا از دریافت این نامه شگفت زده شدم.
اینکه شما اسم خودتان را بگذارید رییس انجمن بازاریابی علمی یک کشور هشتاد میلیونی، بعد از اصول اولیه نگارش فارسی بی بهره باشید، عجیب نیست؟
اینکه نامه شما روی سربرگی باشد که نام وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و انجمن کذایی را یدک بکشد و بعد ایمیل ذکر شده روی آن جیمیل باشد عجیب نیست؟
اینکه شما به عنوان خداوندگار بازاریابی یک کشور توقع داشته باشید کسی که حتی اسم شما و یا انجمن شما را نشنیده و علاقهای هم به این جور کارها ندارد، با دریافت یک نامه فورا برای کمک بلاعوض به شما سر از پا نشناسد و سمعا و طاعتا گویان مستندات واریزی را برای شما ارسال کند، چقدر با عقل آدمیزاد جور درمیاید؟
از همه عجیب تر خبرنامه الکترونیکی انجمن بود! این خبرنامه الکترونیکی لعنتی ارسال شده چرا باید روی سیدی تکثیر و ارسال میشده است؟ آیا فرستنده که ظاهرا از یک پایگاه داده خیلی دقیق برای پیدا کردن مدیران کشور برخوردار بوده ایمیل ما را نداشته است که اینهمه هزینه و دردسر برای تهیه سیدی و تکثیر و ارسال را تحمل نکند؟
واقعا همین موضوع تهیه دفتر برای انجمن و نحوه بازاریابی دوست عزیز ما برای تهیه منابع مالی مورد نیاز، خود مثال روشنی از سطح علمی انجمن و بعدتر سطح فاجعه بار نظام آموزش عالی کشور ماست.این بزرگوار که عنوان استادی مهمترین دانشگاه این کشور را هم یدک میکشند، برای کار خودشان که چنین دقت و دانش و سلیقه ای به خرج میدهند، معلوم نیست برای مشتریان بخت برگشته چه نسخههایی تجویز می فرمایند.
دیدگاهتان را بنویسید